فرشید باغشمال | همنوا
«سردار حمید علیزاده» از چهرههای شاخص سپاه پاسداران، در آن برهه تاریخی، نقش کلیدی داشته و به عنوان مستشار نظامی و رابط نظامی جمهوری اسلامی ایران در آذربایجان حضور داشتهاست. گفتگو با این مبارز قدیمی، بخش اندکی از کموکیف حضور ایران در آنسوی ارس، در سالهای دهه 90 میلادی را به خوبی ترسیم میکند.
حضور نظامی ایران در سالهای آغازین دهه 70 شمسی، یکی از نقاط پوشیده و مغفول چهل سال اخیر است. این همکاری نظامی، چطور شکل گرفت؟
پس از فروپاشی شوروی، با تشدید جنگ بین ارمنستان و جمهوریآذربایجان و شکستهای متعدد در جبهههای نظامی، رئیسجمهوری آذربایجان برای حفظ اراضی خود، از ایران استمداد کرد. از سوی دیگر ایران نیز با اعتقاد راسخ به اینکه «قرهباغ جزئی از خاک اسلامی است» در پی این بود که مرزها با رعایت حسن همجواری، در صلح و ثبات باشد. به این ترتیب، با رایزنی مسئولان ذیربط دو کشور «برنامه مستشاری نظامی ایران» برای کمک به همسایه شمالی، توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اجرا درآمد.
شما در این قضیه مشخصاً چه نقشی بر عهده داشتید؟
اولین ماموریت این همکاری بر عهده بنده بود. من و معاون نخستوزیر جمهوریآذربایجان، رابط نظامی این همکاری دو طرفه بودیم. دو هفته بعد، اولین گروه نیروهای آموزش نظامی ایران، شامل 16 افسر ارشد، وارد آذربایجان شد. این را هم عرض کنم که کل امکانات آموزش، از عناصر آموزشدهنده گرفته، تا سلاح، مهمات، خودروها، سوخت و حتی خورد و خوراک نیروهای آموزشدهنده، بر عهده ایران بودم. کوچکترین هزینهای بر عهده آذربایجان نبود. بالغ بر 6500 سرباز وظیفه، افسر جزء و افسر ارشد، توسط ایران در جمهوریآذربایجان آموزش داده شد. این آموزشها در پادگانهای پیرکشکول، سلیان و قلعه، و گاهی به صورت همزمان، و تا چهار گردان، ادامه داشت.
حضور ایران تنها جنبه آموزشی داشت؟
در کنار آموزش، یک سری مشاورههای نظامی به مقامات عالیرتبه نظامی جمهوریآذربایجان داده میشد. بعدها با گسترش سطح همکاریهای نظامی «سردار سید حجت کبیری» از طرف جمهوریاسلامی، به عنوان مشاور نظامی «رسول قلیاف» رئیسمجلس جمهوریآذربایجان (که مسئولیت اداره جنگ را بر عهده داشت) به این کشور اعزام شد. بنده نیز به عنوان جانشین ایشان، عمل میکردم.
در همین دورهای که شما حضور داشتید، حضور سایر کشورهای همسایه یا فرامنطقهای در این باکو چگونه بود؟
طبیعتاً ترکیه نقش فعالی داشته و دارد. آمریکا به عنوان یک کشور فرامنطقهای در این محدوده حضور داشته و دارد. کشور جعلی اسرائیل هم -با توجه به جهتگیری دولت آذربایجان برای بهرهگرفتن از لابی صهیونیستها در مقابل لابی ارامنه- امکان حضور چشمگیر را در این منطقه حساس به دست آورد. این کشورها در واقع خود را به منطقه قفقاز تحمیل کردهاند. آذربایجان، «سیاست نفت» و «استفاده از لابی صهیونیستها» را در برابر ارامنه به کار گرفت که البته سیاست اشتباهی بود و امروزه پیامدهای آن، حضور جمهوریآذربایجان را دچار مشکلات عدیدهای کردهاست. در کنار این بازیگران، باید به حضور نیروهای افغانستانی نیز اشاره بکنم. با توجه به ضعفهای دفاعی ارتش جمهوریآذربایجان و ضرورت جلوگیری از سقوط بیشتر اراضی آن در اثر تهاجم نیروهای ارمنی، پیشنهادی از طرف گروه مستشاری به فرمانده نیروهای ویژه جمهوری آذربایجان «مرحوم جواد روشناف» که در عین زمان، معاون وزیر کشور جمهوریآذربایجان بود گردید. با اعزام ایشان به افغانستان، تعدای از نیروهای حزب اسلامی و حزب وحدت اسلامی افغانستان را از طریق دو فرودگاه ایران، طی چندید سورتی پرواز به جمهوریآذربایجان منتقل کردیم. حضور این نیروهای افغانی، کمربند دفاعی ارتش آذربایجان را محکمتر کرد و بعد از آن، اراضی آذربایجان هرگز توسط ارامنه اشغال نشد.
نقش ایران را با سایر کشورهای دخیل در جمهوریآذربایجان چطور میتوان مقایسه کرد؟
جمهوریآذربایجان، به لحاظ جغرافیای سیاسی و شرایطی که در منطقه دارد، از شمال به روسیه، از غرب به ارمنستان، از شمالغرب به گرجستان و از شرق، به دریای خزر محدود است و عملاً هیچ منفذی برای دریافت امکانات نداشت. بعلاوه، دست آمریکا و اروپا از این منطقه کوتاه بود. اما روسها که حامی ارمنستان بودند، دستشان برای حمایت از ارمنستان باز بود، ولی اجازه نمیدادند امکانات لازم به آذربایجان برسد. تنها مسیری که میتوانست کمکهایی را در اختیار جمهوریآذربایجان قرار دهد، جمهوریاسلامی ایران بود، آن هم در شرایطی که کشورمان در آن مقطع، در تنگنای اقتصادی ناشی از سالهای دفاعمقدس بود و کشورمان به سرمایهگذاری خارجی نیاز داشت. با این حال، جمهوریاسلامی، بدون هیچ چشمداشتی، حق برادری را ادا کرد و در پشتیبانی از جمهوریآذربایجان، سنگ تمام گذاشت. هزاران پناهجو که با گذشتن از ارس خود را به خاک ایران رساندهبودند، تحت حمایت ایران قرار گرفتند. تنها در «مرز ایمیشلی» 70 الی 135 هزار نفر، به صورت شبانهروزی و با صفر تا صد نیازهایشان، تحت پوشش جمهوریاسلامی قرار گرفته بود.
به عنوان یک کارشناس نظامی، در سالهای اخیر، رویارویی ارتش آذربایجان و ارمنستان را در جبهه نبرد چطور دیدید؟
ارتش ارمنستان و جمهوریآذربایجان، تقریباً از ساختار، آموزش و تسلیحات مشابه برخوردارند و توان نظامیشان تقریباً یکسان بود. حتی شاید بتوان گفت توان نظامی جمهوریآذربایجان با توجه به امکانات سختافزاری به جا مانده از دوره شوروی، بیشتر هم باشد. ولی چند ضعف عمده دارند. اول اینکه توان بسیج مردمی را نداشتند. دوم اینکه به خاطر ضعف آموزش، توان استفاده از تجهیزات باقیمانده از دوران شوروی را نداشتند و سوم اینکه فرمانده واحدهی واحد بودند و هر یک از احزاب و گروهها برای خود یک سازمان رزم داشتند. گردانی را که به خط میفرستادند، تا به خط برسد، یک دستهاش باقی میماند و بقیه فرار میکرد و در صحنه جنگ، یک تشر نیروهای ارمنی کافی بود تا نیروهای جمهوریآذربایجان فرار کنند. علت اصلی شکست هم همین بود. یعنی این نیروها، تا پیش از حمایت ایران، شهامت نبرد و روحیه وفاداری نداشتند. همین باعث میشد اراضی خود را از دست بدهند.
حضور مستشاری ایران چه تاثیری در این معادله داشت؟
تقریباً از ابتدای نقشآفرینی ایران، هیچ سرزمینی از این کشور، به دست ارامنه نیفتاده بود. این یک واقعیت است که حضور ایران، روحیه بسیج را در ارتش جمهوریآذربایجان تزریق کرد و این ارتش را در آستانه تحول قرار داد. هنوز چهل روز از حضور ما نگذشته بود که برخی سربازان آذربایجان، نماز میخواندند و به مرور، تبدیل به جنگجوهای شجاع و معتقدی شدند. انگیزه اعتقادی قوی یافته بودند و دیگر صرفاً برای خاک نمیجنگیدند. مسئولان سیاسی و نظامی آذربایجان، از جمله حیدر علیاف خودشان بارها به این نکته اذعان کردند. اگر حضور ایران در جمهوریآذربایجان تداوم مییافت، قطعاً ساختار ارتش جمهوریآذربایجان بسیار متفاوت از آنی بود که امروز شاهدیم. شاید آذریها از همین نکته واهمه داشتند و به همین خاطر، به مرور، به نیروهای نظامی ناتو متمایل شدند.
به رغم مودت و پشتبانی از سوی جمهوریاسلامی ایران، چرا موضوع مستشاری نظامی ایران در جمهوریآذربایجان، هیچ گاه رسانهای نشدهاست؟
عملکرد ما در آن منطقه، کاملاً تحت پوشش بود. خودروهایمان شماره نظامی جمهوریآذربایجان داشت و حتی کارت شناسایی وزارت دفاع جمهوریآذربایجان همراه داشتیم. تمام تلاش ما این بود که این فعالیتها رسانهای نشود. به دو دلیل: اول اینکه اگر موفقیتی هست، به نام جمهوریآذربایجان باشد و دوم اینکه، شرایط بینالمللی این امکان را برای کشورمان فراهم نمیساخت و ما نمیخواستیم شائبه دخالت نظامی ایران مطرح باشد.
از ایران، شهیدی هم در جبهه قرهباغ داشتهایم؟
قطعاً. تعدادی شهید ایرانی در جبهه قرهباغ داریم. بعضی از این شهدا در «خیابان شهدای آذربایجان» مدفون هستند، برخی نیز در تبریز و احتمالاً چند شهر اطراف به خاک سپرده شدند. متاسفانه اسامی دقیق این شهدا را به خاطر ندارم.
ممنونم از فرصتی که برایمان مهیا ساختید.
من هم سپاسگزارم. آنچه عرض کردم، بخشی از فعالیتهایی بود که ما به عنوان نیروهای مستشاری در جمهوریآذربایجان پیش بردیم. واقعیت ماجرا گستردهتر از مطالبی است که عرض کردم.
https://hamnava.ir/News/Code/3799575
0 دیدگاه تایید شده