گروه : اجتماعی
اختصاصی همنوا _ ابوالفضل حمامی؛ ۹، ۱۰ و ۱۱ مهر روزهایی است که شهادت کلنل پسیان در این روزها ثبت شده است. کلنل، از شورشیان دوران پهلوی است که در تبریز متولد شد و در قوچان با آواز این عاقب وطنپرستی است به شهادت رسید.
خاک تبریز هنوز بوی کلنل میدهد. در کوچهپسکوچههای مقصودیه و حوالی میدان ساعت، آخرین نواده نسبی کلنل پسیان اگرچه پیر شده است اما هنوز حرفهایی ناگفته از کلنل در خاطر دارد.
یونس پسیان، چهارمین نسل از نوادگان نسبی کلنل پسیان است که پدرش، اسماعیل پسیان، کلنل را دیده است.
در این روزها، همنوا با اين بزرگمرد شدهایم تا _ اگرچه کوتاه _ حرفهایش را بشنویم.
از کلنل و کودکیاش برای ما بگویید.
کلنل اهل و ساکن کهنمحله سرخاب تبریز بود. محلهای که کلنل در آنجا بزرگ شده است محله آبا و اجدادی ماست که هنوز هم آنجا ساکنیم. کلنل در مدرسه لقمانیه درس خواند؛ به چند زبان مسلط بود و پس از تحصیلاتش، به آلمان رفت تا دوره خلبانی را بگذراند.
جوانی کلنل در آلمان گذشت؟ از اوضاع و احوال جوانیاش برایمان بگویید.
کلنل جوان بینظیری بود. چه بگویم؟ جوانی کلنل هم اندوه بود و سرافرازی.
از جزئیات جوانیاش بگویید اگر چیزی در خاطر دارید.
کلنل ازدواج نکرد و بالتبع فرزندی هم نداشت. ازدواج نکرد اما معشوقهای داشت که با او قول و قرار ازدواج گذاشته بود که اگر از خراسان برگردد با او ازدواج کند اما کلنل هیچگاه بازنگشت. سرانجام دختری هم که معشوقه کلنل بود، تا آخر عمر مجرد ماند.
از کلنل در تبریز چه مانده است؟ آیا کسی کاری برای کلنل کرده است؟
تنها میراثی که از کلنل در تبریز مانده فقط یک مجسمه است. چیزی نداشت و چیزی هم نماند.
مجسمهای که رضا سرابیاقدم ساخته ا ست.
بله، همان مجسمه که در سهراهی فرودگاه نصب شد. در آنروزها از من هم برای رونمایی مجسمه دعوت کردند.
آیا کسی بهسراغ شما در مقام یکی از نوادگ ان نسبی کلنل پسیان و در روزگار فعلی، بزرگ خاندان پسیان میآید؟
آنطور که فکر میکنید کسی سراغی از من نمیگیرد. البته در همایشی که در مشهد برای کلنل گرفته بودند من هم دعوت بودم اما در تبریز چنین اتفاقی نیفتاده است.
کلنل وطنپرست زندگی کرد و برای وطن جان سپر د. در این باره برایمان بگویید.
اینها که توضیحات اضافه و بدیهیات کلنل است. بگذارید حرف دیگری بگویم. کلنل در دوره پهلوی سه بار نبش قبر شد. در دوره مصدق بود که قبر کلنل پیدا شد؛ گویا آن زمان حوالی باغ نادری قرار بود جادهسازی شود. در سفر پدرم به خراسان که تابوت کلنل پیدا شده بود، قرار بود ایشان بهعنوان بزرگ خاندان آنجا حضور داشته باشند. پس از تشییع جنازه پسیان توسط مردم، مقبرهای برای وی در باغ نادری ساخته شد. آن زمان از پدر بنده هم تجلیل میشود و مدال افتخاری نیز به او داده میشود.
از مرگ کلنل و اتفاقات پسام رگش در تبریز چه در خاطر دارید یا شنیدهاید؟
در زمان شهادت کلنل، مادر وی ساکن تبریز بود که بنابر وصیت کلنل که گفته بود پس از مرگش مردم جشن بگیرند و شادی کنند؛ مادرش نیز به این وصیت عمل کرد.
زنی بود سخت جگرآور.
امکان بازگشت جسد کلنل به تبریز نبود؟
اصلا و ابدا. امکان بازگشت جسد کلنل به تبریز نبود چراکه در زمان قوامالسلطنه واکنشها نسبتبه کلنل پسیان شدیدا منفی بود و حتی پس از شهادت، چنانکه گفتم آرامگاه کلنل سه بار به دستور قوامالسلطنه نقش قبر شد تا هیچ اثری از کلنل و بهعبارت دیگر اثری از وطنپرستی بر جای نماند. این عاقبت وطنپرستی است.
پس از مرگ ش حتی دستنوشتهای به تبریز بازنگشت؟
آنچه از کلنل به جا ماند و توسط ابوالقاسم پسیان این وسایل به تبریز برگردانده شد، صندوقچهای از وسایل شخصیاش بود که آنها نیز به مرور زمان از بین رفتند.
آیا اطرافیان پسیان نظامی شدند؟
ابوالقاسم پسیان و علی آوار از وابستگان پسیان بودند که به نظامیگری روی آوردند. علی آوار مستشار نظامی حکومت پهلوی در ترکیه بود. علی آوار در واقع علی پسیان بود.
علی پسیان یا علی آوار؟ دل یل تغییر نام چه بود؟
بله، علی آوار (پسیان). بهدلیل مشکلاتی که حتی همنام بودن با پسیان در مناصب دولتی و حکومتی در دوره پهلوی برای این خاندان داشت مجبور شدند نام خانوادگی خود را تغییر دهند تا شغل خود را از دست ندهند و علی پسیان هم برای حفظ سمت مجبور به تغییرنام خود شد.
زمانی که خردسال بودم، همین علی آوار روزی نزد پدرم آمد که اجازه بدهد تا فامیلی خود را به پسیان برگرداند اما پدرم در مقام بزرگ خاندان مخالفت کرد. یادم می آید که پدرم به او گفت که بهخاطر چند شاهی حقوق دولت، فامیلی خود را عوض کردید و آن آوار، آوار ماند اگرچه که نام پسیان را همیشه داخل پرانتز مینوشتند.
عکسهایی از کلنل در محل کارتان میبینم. در اینباره برایمان بگویید.
از ميان این عکسها، تنها دو عکس از زمان کلنل برای ما مانده که کلنل درخواست میکند این دو عکس را از او بگیرند و پس از مرگش منتشر کنند. باقی عکسها، اصل نیستند.
اگر حرفی ناگفته دارید بگویید.
دو خاطره از برخورد مردم با نام پسیان بگویم.
حدود دو سال قبل بود که به مشهد رفته بودیم و جایی برای اقامت پیدا نمیکردیم. پس از اعتراض به مدیر هتل قرار شد اتاقی به ما بدهند. وقتی نام پسیان را دید بلافاصه دو اتاق آماده کرد و میزبان ما شد.
بعد مصاحبتم با مدیر هتل شروع شد و معلوم شد که او هم از نوادگان همرزمان کلنل بوده است.
خاطره دوم هم اینکه یک روز در محل کارم نشسته بودم که دیدم یک آقا وارد شد. یک کتاب برای صحافی آورده بود. عکس کلنل را دید و احترام نظامی گذاشت. بعدها پس از ارتباط با آن شخص متوجه شدم که سرهنگ تمام نیروهای مسلح بود.
گذشته از اینها، مردم هنوز هم با شنیدن نام پسیان و به پاس وطنپرستیاش حرمت پسیان را نگه میدارند. این هم عاقبت وطنپرستی است.
https://hamnava.ir/News/Code/3198405
0 دیدگاه تایید شده