از دو روز پیش خبر رسید که شهرداری تبریز با نیروی انتظامی توافق کرده تا گوشه باغ گلستان را برای استقرار یکی از یگانها در اختیار پلیس قرار دهد. به همین منظور، قرار است تعدادی از درختان «جابهجا» شود. بهانه این موضوع نیز تامین امنیت پارک در برابر معتادان متجاهر و بزهکاران اعلام شده است.
فرماندار تبریز در واکنش به اعتراضات عمومی، صحبتی از «قطع درخت» نکرده، بلکه گفته «قرار است در قسمت کوچکی از آن پارک، کلانتری مستقر شود. لازمه این کار هم، جابهجایی پنج اصله درخت است.»
حذف شماری از درختان باغ گلستان، از چند منظر قابلبررسی است:
1) در تبریز و در تمام این سالها، «جابهجایی درخت» استعاره از «قطع درخت» است. چرا که اولاً شهرداری تبریز تجهیزات تخصصی جابهجایی درخت را ندارد. ثانیاً در این فصل از سال، جابهجایی درخت، مساوی است با مرگ درخت. ثالثاً چرا از میان اینهمه درختی که به بهانه پروژههای عمرانی جابهجا میشوند (بخوانید قلع و قمع میشود) یک ویدئو از ادامه حیات این درختان در محل جدید منتشر نمیشود؟
2) اتفاقی که در باغ گلستان دارد میافتد (قطع درخت برای استقرار پلیس) آشکارا به معنی تغییر کاربری بخشی از پارک است. امری که عرفاً در شورای شهر و کمیسیون ماده 5 شهرداری مطرح و پیگیری میشود. کمیسیونی که ریاست آن را استاندار بر عهده دارد. این در حالی است که شهرداری، حتی شورا را خبردار هم نکرده، چه رسد به اینکه تغییر کاربری را در قالب لایحه تقدیم شورا کند. بعلاوه، قطع هر گونه درخت، نیازمند رای کمیسیون ماده 7 است. قانونگذار تغییر در فضای سبز را با تعریف این کمیسیون، قانونمند کردهاست. اکنون، نه شهروندان، بلکه یکی از عناصر اجرای قانون، اینگونه برای قطع درخت، در شهر پیش افتادهاست. واقعاً غمانگیز است!
3) تراب محمدی، سرپرست استانداری آذربایجانشرقی، در مصاحبهای گفته که «این موضوع را از آقای فرماندار بپرسید، این مسئله مربوط به شورای تامین شهرستان است.» جناب سرپرست احتمالاً نمیداند که تغییر کاربری، در حیطه وظایف کمیسیون ماده 5 است و ریاست این کمیسیون نیز متاسفانه فعلاً با اوست!
4) باغ گلستان، از آثار ثبت ملی تبریز و هر گونه مداخله در آن، تخلف است. این باغ، با تصمیم بحثبرانگیز محمدعلی تربیت، شهردار وقت تبریز، در سال 1308 بر ویرانههای مقبرهالعرفای تبریز احداث شده و از اولین بوستانهای ایران است. کاوشهای باستانشناسی سال 1397 بخش دیگری از پیشینه باستانی این محدوده را عیان کرد. موضوعی که منجر شد، پرونده «محوطه تاریخی باغ گلستان» در سال ۱۳۹۹ با شماره ۳۲۷۲۷ در فهرست آثار ملی به ثبت برسد. به رغم پشتوانه تاریخی و باستانی، عجیب است که میراث فرهنگی آذربایجانشرقی، صرفاً تماشاچی ماجرا است و هیچ دخالت و یا حتی اظهار نظری در مورد تخریب اثر ملی نمیکند.
5) تاسیس کلانتری یا استقرار دکه پلیس در باغ گلستان، جدا از اینکه به فضای بصری پارک لطمه میزند، در شان پلیس تبریز نیست و حمل بر ضعف نیروی انتظامی خواهد شد. نزدیکترین کلانتری تبریز تا باغ گلستان در سهراه امین است. وقتی، پلیس، یک یگان مجزا برای باغگلستان در نظر می گیرد، به این معنی است که پلیس برای مقابله با چند معتاد متجاهر و بزهکار پاپتی، نیرو به این پارک اعزام کردهاست!
6) جالبترین بخش این ماجرا سکوت بخشهای خبری صدا و سیما است. حوزه خبر، اساساً در سیمای سهند، یک موضوع پرچالش قدیمی است. دبیران بخشهای خبری، هرگز تلقی کاملی از اولویتبندی و ضریبدهی به رویدادهای شهری نداشتهاند. سکوت سیمای سهند، ممکن است برای مخاطب، شائبهبرانگیز باشد. صداوسیما حداقل برای اعتبار رسانهای خودش هم که شده، از عافیتطلبی و تعارف با برخی نهادها دست بردارد.
تا لحظه نگارش این یادداشت که اعضای شورای اسلامی شهر، دستگاه قضایی، فعالان مجازی، دوستداران محیط زیست و میراث فرهنگی و اصحاب رسانه، از تخریب باغ گلستان اظهار نگرانی کردهاند، شهرداری تبریز، مطلقاً واکنشی نشان نداده است!
موضوعی چنین ساده، با بیملاحظگی و ترک تشریفات قانونیِ یکی دو نهاد خاص، به تیتر رسانههای معاند تبدیل شده و مستمسک تمسخر و تحقیر شهر شدهاست.
عملیات قطع درختان متوقف شده و احتمالاً واکنش شهردار تبریز در جلسه یکشنبه شورا، جزئیات جدیدی از این اقدام مشخص خواهد کرد.
https://hamnava.ir/News/Code/7483862
0 دیدگاه تایید شده