×

منوی اصلی

اخبار ویژه

امروز : پنجشنبه 1 آذر 1403  .::.   برابر با : Thursday 21 November 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 26250 خبر
فردوسی، مدرسه میهن‌پرستی

همنوا | فرشید باغشمال

دبیرستان فردوسی تبریز در کنار مدارس مهم کشور همچون البرز و دارالفنون، از مدارس پرفروغ در تاریخ معاصر تبریز است. این مدرسه در آذرماه سال ۱۲۹۵ خورشیدی با کوشش دکتر عباس ادهم (اعلم‌الملک) نخستین رئیس فرهنگ آذربایجان پس از مشروطیت تأسیس شد و همزمان با هزاره فردوسی در سال 1313 به نام فردوسی، تغییر یافت. مدرسه فردوسی در هفتم مهرماه سال ۱۳۸۱ با شماره ثبت ۶۱۷۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

شماری از شخصیت‌های تاریخی تبریز و ایران، از کلاس‌های درس این مدرسه، برخاسته‌اند. دکتر سید محمدحسین مبین (پزشک جذامیان ایران)، ساموئل خاچیکیان (از کارگردانان پیش‌رو سینمای ایران)، غلامعلی رعدی آذرخشی (شاعر و نویسنده)، جمال ترابی طباطبایی (سکه شناس)، تیمور لكستانی(پدر برق ایران) و ده‌ها شخصیت مهم علمی و ادبی، روزگاری دانش‌آموز این مدرسه بودند و از نیمکت‌های چوبی این دبیرستان، نام خود را در تاریخ تبریز و ایران ماندگار کرده‌اند.

«امیرخیزی و شهریار»؛ شرح پرشور معلم و شاگردی در دبیرستان فردوسی

به گواه تاریخ، شادروان استاد شهریار، در سال 1299 شمسی، دانش‌آموز همین دبیرستان بود. اولین شعر شهریار در نشریه داخلی این مدرسه به نام «نشریه ادب» بود که به چاپ رسید. در همین دوره «اسماعیل امیرخیزی» مدیریت دبیرستان را برعهده داشت و آن‌طور که شهریار در منظومه زیبای خود توصیف می‌کند، رابطه‌ای بسیار عمیق و پرعاطفه میان این دو شخصیت تاریخی، شکل گرفته بود. امیرخیزی، به عنوان شخصیتی فرهیخته و برجسته، از سال 1299 تا 1314 شمسی، مدیریت دبیرستان را عهده‌دار بود. او سال‌ها پیش از این‌که مدیر دبیرستان محمدیه (فردوسی امروز) باشد، مشاور و یار نزدیک ستارخان سالار ملی به شمار می‌رفت.

روایت میهن‌پرستی در بیرستان فردوسی

فراز مهم دیگری از تاثیرگذاری دبیرستان فردوسی، به سال 1324 و 1325 باز می‌گردد؛ آن‌جا که فرقه دموکرات، با حمایت‌های خارجی و تلاش عده‌ای خودفروخته، تبریز را یک سال به تصرف درآورد. گفته می‌شود عناصر فرقه، دبیرستان فردوسی، از جمله سالن اجتماعات دبیرستان را –که امروز به عنوان سالن امتحانات و کنکور مورد استفاده قرار می‌گیرد- به ستاد نشست‌های شوم خود تبدیل کرده بودند.

با انتخاب احمد قوام به نخست‌وزیری در بهمن 1324، تحرکات دولت مرکزی برای بازستادندن آذربایجان شدت می‌گیرد. دولت او در هر دو پهنه سیاست خارجی و داخلی، تلاش‌هایی برای حل مسالمت‌آمیز مسئله آذربایجان به کار بست؛ تلاش‌هایی که راه به جایی نبرد و زمینه‌ساز مداخله ارتش در آذربایجان شد.

«سرهنگ میرحسین هاشمی» داماد باقرخان سالار ملی، از فرماندهان پیشتاز در آزادسازی تبریز از دست فرقه جدایی‌طلب است. شب 21 آذر بود نخستین نیروهای ارتش، متشکل از یک گردان پیاده بـا چهـار ارابـه جنگی و گروهان زره‌پـوش ژاندارمری و یک دسته خمپاره‌انداز در حوالی بستان‌آباد تبریز مستقر شدند. زد و خوردها تا چند شبانه‌روز در تبریز و حومه ادامه داشت؛ تا بدانجا که عملیات ارتش با پشتیبانی ستودنی تبریزی‌های میهن‌‌دوست، به نتیجه رسید و  تبریـز در ۲۶ آذر ۱۳۲۵، به طور کامل آزاد شد و پرچـم سـه رنـگ ایـران، در پاسـگاه‌های مـرزی رود ارس، بـه اهتزاز در آمد.

ما یوسف خود نمی‌فروشیم

حال‌وهوای پرشور و ستودنی دانش‌آموزان دبیرستان فردوسی در این ایام، شنیدنی است. یکی از این روایت‌ها، در خاطرات «ضياء مدرس» (۱۳۶۰- ۱۳۰۵) آمده است. مدرس در این خاطرات، به فعالیت تبلیغی معلمان وابسته به فرقه در دبیرستان و اعتراض دانش آموزان و معلمان به این تبلیغـات اشـاره کرده و می‌نویسد: «دانش آموزان دبیرستان فردوسی، مخالفت خود با اهداف فرقه در دبیرستان ادامه داده و اعلامیه‌ای هم به شرح زیر منتشر نمودند:

« اعلام خطر

بیدار باشید! دانش‌آموزان این روزها عده‌ای بی‌وطن و مجهول‌الهویه در محیط مقدس فرهنگی تبریز دست به یک رشته تبلیغاتی زده‌اند که بوی بیگانه‌پرستی از آن می‌آید. موزع‌زاده معروف]سخنگوی فرقه دموکرات[ سردسته این عده است. ما رسماً به این وسیله در محیط دبیرستان فردوسی اعلام خطر کرده و رفقای خود را به مبارزه مقدس دعوت می‌‌کنیم.

موزع‌زاده، خون ما رنگین‌تر از خون اجداد فداکار ما نیست. ما نیز افتخار می‌کنیم که مردانگی علم کرده‌ایم و می‌خواهیم در راه آزادی و استقلال ایران با خائنین و بیگانه‌پرستان مبارزه کنیم و برخلاف تصور خام شما میهن خود را ولو به قیمت جان‌مان هم باشد نخواهیم فروخت.

ای خائن

ما یوسف خود نمی‌فروشیم

تو سیم سیاه خود نگهدار

دانش‌آموزان دبیرستان فردوسی تبریز

پس از انتشار اعلامیه فوق چند روزی ما را تروریست‌ها تعقیب می‌کردند و ما مرتباً مخفیانه چند نفری اجتماع می‌کردیم و جلسات سری خود را تشکیل می‌دادیم تا در روز 17 آذر با حضور هفت نفر به قرآن کریم قسم یاد کرده و هسته مرکزی نهضت مقاومت را تشکیل دادیم و تصمیم گرفتیم در راه استقلال ایران تا دم مرگ برویم و از کشتن و کشته شدن باک نداشته باشیم. (1)

نجوای «ای ایران» در فضای خفقان‌زده مدرسه

منوچهر ملک قاسمی، از حقوقدانان نامی آذربایجان نیز که در دوران فرقه، دانش‌آموز دبیرستان فردوسی بود، خاطره نابی از فضای میهن‌پرستی دبیرستان فردوسی در دوران استبداد پیشه‌روی نقل می‌کند و می‌نویسد: «وقتی که برای اولین بارسرود «ای ایران ای‏ مرز پر گهر» از رادیو تهران پخش شد، غوغایی برپا گردید. تعداد کثیری‏ از جوان‏ها من‌جمله من و دوستانم اشعار آن را یادداشت کرده و همراه‏ رادیو ترنم کردیم، تا یاد بگیریم. در دبیرستان فردوسی (تنها دبیرستان‏ 12 کلاسه‏ی آذربایجان) که من در سال دهم درس می‏خواندم، شاهد بودم بچه‏ها به همدیگر می‏گفتند که: «سرود را یاد گرفتی؟ می‏توانی‏ بخوانی یا نه؟» هرکسی اشعار سرود را یادداشت کرده بود ،از ترس‏ ایادی حکومت، محرمانه به دیگری می‏داد. با توجه به اوضاع و احوال‏ آن زمان، بیش‏تر این اشعار نیز درست نوشته نمی‏شد، چون رادیوها را کاملا کم‏صدا گوش می‏دادند و پارازیت نیز بیداد می‏کرد...ولی دست‏ به‏دست می‏گشت.» (2)

 

پی نوشت:

1) روزنامه بهار، شماره 210، شهریور 1392

2) مجله حافظ، شماره ۲۱، آذر ۱۳۸۴ 

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.