گروه : آرشیو
به گزارش همنوا به نقل از فارس فاطمه رهبر، معاون کمیته امداد خمینی (ره) و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی با حضور در برنامه تلویزیونی دستخط اظهاراتی را درباره مسائل مختلف مطرح کرد. متن کامل این گفتوگو در ادامه آمده است.
خیلی خوش آمدید خانم رهبر
بسمالله الرحمنالرحیم، از جنابعالی خیلی تشکر می کنم. خدمت بینندگان محترم عرض سلام دارم.
خانم رهبر از کمیته امداد چه خبر؟ فکر کنم در حال حاضر باید به خاطر ماجرای سیل سرتان شلوغ باشد. به این مناطق سفری داشتهاید یا خیر؟
بله، بنده توفیق داشتم در همان تعطیلات فروردین ماه، روزهای اول هفته دوم فروردینماه به استان گلستان رفتم، از منطقه آققلا و شهر گمیشان بازدید کردم، با مدیرانمان جلساتی داشتیم، تدابیری که جناب آقای مهندس فتاح اندیشه کرده بودند، به آنها نظارت کردیم، راهکارهایی را ارائه دادیم.
چند تعداد خانواده در آنجا درگیر بودند، خانم رهبر؟
تقریبا بخش عمدهای از شهر.
اگر بخواهید تعداد بگویید؛
الان اگر قرار باشد تعداد بگویم، تعداد زیاد است، کل کشور در این حادثه حدود 50 هزار خانوار دچار آسیب شدند.
عمدتا در لرستان، خوزستان و گلستان؟
بله.
50 هزار خانوار؟
بله، 50 هزار خانوار که آسیبهای اینها همهجوره است، یعنی مثلا آسیب جزئی بوده تا آسیب کلی که طبیعتا باید رسیدگی شود و به استان ایلام هم رفتم تا انتهای منطقه ماژین بعد از درهشهر که مرز خوزستان و لرستان محسوب می شود، ما میخواستیم به لرستان و پلدختر هم برویم که چون پلها از بین رفته بود، باید حتما هوایی میرفتیم که توفیق نشد آنجا برویم، ولی همکاران ما، مددکاران، کارشناسان ما دائم در سفر هستند، خود جناب آقای مهندس فتاح که به استان گلستان، لرستان و خوزستان تشریف بردند، بقیه معاونتها هم همینطور، همه در سفر هستیم. انشاءالله هفته بعد هم دور دوم سفرها به بقیه استانها هست.
کمک ها خوب جمع شد؟
بله. الحمدالله.
به رغم اینکه از بیرون هم اجازه ندادند یک دلار کمک شود.
بله؛ از بیرون هم اجازه ندادند کمک شود و علیرغم تخریبهایی که برخی از موارد نهادهای انقلابی مثل کمیته امداد شاهد آن هستیم، الحمدالله مردم فهیم و ایثارگر ما خیلی خوب کمک کردند.
آخرین آمار ما بیش از 150 میلیارد تومان کمک نقدی و غیرنقدی که حدود 45 میلیارد و نزدیک 50 میلیارد (البته این آمار مربوط به دو روز گذشته است، امروز حتما بیشتر شده است) نقدی بوده است و مابقی کمکهای غیرنقدی شامل بستههای غذایی، فرش، موکت، پتو، لوازم خانگی از جمله تلویزیون، یخچال، اجاق گاز و مواردی که نیاز دارند، جمعآوری شده است؛ البته یک اتفاق خوبی هم که سه سال است در کمیته امداد اتفاق افتاده و اینکه الحمدالله توفیق داشتند و همه مددجویان را بیمه کردهایم.
با تدبیری که جناب مهندس فتاح دارند، قرار بر این شده که این مبالغی که به عنوان خسارت دریافت میشود تجمیع شود، مبالغی به آن اضافه شود، اعتبار قابلتوجهی به آن اضافه شود که ما بتوانیم زندگی مددجویانمان را از نو آماده کنیم.
چون حضرتعالی و مردم عزیزمان میدانید که نیازمندانی که تحت پوشش کمیته امداد هستند، جزو اقشار ضعیف جامعه هستند، یعنی ضعیفترین خانه را داشتند که حادثه دیده، مستهلکترین لوازم زندگی را داشتند، با یک آب، موتور آن سوخته است. همه اینها انشاءالله به امید خدا هم منزلشان، هم زندگیشان همه از نو، هم محل نگهداری دامهایشان بعضا بازسازی میشود، حتی میتوانیم این مژده را بدهیم که فرمایش جناب آقای مهندس فتاح در نماز جمعه هفته گذشته مبنی بر این بود که ما مسکن مددجویانمان را انشاءالله تا آخر سال به پایان میرسانیم، تعمیرات دارند، احداث جدید هست، ساخت و احداث است که الان در برخی از استانها مثل مازندران شروع شده است
جاهایی که توانستهاند با همکاری بنیاد مسکن به ساخت منزل آسیبدیدگان از سیل اقدام شده است.
شما چون معاونت حمایت و سلامت خانواده را دارید، فکر میکنم باید یک کاری انجام دهید برای رسیدگی به آلام روحی که اینها دیدهاند، یعنی فکر میکنم بعد از این ماجرا که یک مقدار فروکش کند و کارهای فیزیکی آن مکانها انجام شود، باید به این شرایط هم برسید، درست است؟
بله. 4 هزار مشاور و مددکار در سطح کل کشور داریم، همه اینها اعلام آمادگی کردهاند که به مناطق موردنظر اعزام شوند که اعزام کردهایم. به فرض شما در نظر بگیرید که استان گلستان یا مازندران یا خراسان شمالی همه استان زیر آب نرفته است، از بقیه شهرهایی که دور از آسیب سیل بودند، مددکاران و مشاوران به مناطق سیلزده رفتهاند. در این استانها ما نیاز چندانی نداشتیم. در استان خوزستان به دلیل عربزبان بودن مردم نمیتوانستیم از استانهای دیگر استفاده کنیم؛ از کلینیکهای شهرهای دیگرشان استفاده کردهایم، این مشاورهها دارد انجام میشود و در استان لرستان هم نیاز مبرم داشتیم، البته مشاوران و مددکارانمان از تهران، اصفهان، همدان و جاهای مختلف به این استان اعزام شدهاند.
به عنوان کسی که بالأخره سه دوره نماینده مجلس بودید و در سطوح بالای مدیریتی کار کردهاید، چطور دیدید مدیریت این بحرانی را که اگر بگوییم از معدود بحرانهای عظیم و اثرگذاری بوده، به گزاف نگفتهایم.
روزهای اول آشفتگی داشت، روزهای اول به دلیل اینکه اوضاع ملتهب بود، همه میخواستند کمکهایی را بکنند، ممکن بود کمکها عادلانه تقسیم و توزیع نشود. روستاهای جلوتر بهتر دریافت کنند و مناطق عقبتر کمتر دریافت کنند، ولی الان الحمدالله مدیریت شده است.
در زلزله کرمانشاه هم تدبیری شد که این کمکها در کمیته امداد و هلال احمر متمرکز شود و به نظر من این کار خیلی خوبی بود.
بله. الان هم همین طور است، تجربه کرمانشاه تجربه خوبی بود که الان هم همینطور شده است. کمیته امداد حضرت امام (ره) با ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)، با بنیاد مستضعفان، جناب آقای مهندس فتاح با رؤسای محترم این نهادها جلسات متعدد و دائمی دارند. چون بانک اطلاعاتی ما کامل است، ما دقیقا در تمام نقاط کشور میتوانیم بگوییم که چند مددجو داریم به آدرس پلاک، کوچه، نفرات و چقدر آسیب داریم.
الان مثلا در بحث بیمه، چون کارشناسان بیمه باید به همه کسانی که آسیب دیدهاند و تحت پوشش ما بودهاند سرکشی کنند، یعنی پروندهها کاملا مستند و معلوم است و بر اساس این اعتمادی هم که نهادهای دیگر داشتهاند، این بوده که همافزاییهایی که میخواهد انجام بشود از طریق کمیته امداد این هدایا داده شود، هم ستاد اجرایی و هم بنیاد مستضعفان بستهها، پکیجها و هدایای خودشان را از طریق کمیته امداد حضرت امام (ره) توزیع میکنند.
یعنی به غیر از روزهای اول، به نظر شما بقیه مدیریت خوب پیش رفت؟
روزهای اول طبیعی بود. چون منطقه را آب فرا گرفته، باید معلوم شود و شناسایی صورت بگیرد، چه کسی کجا هست، چه مقدار نیاز به کمک است، طبیعی بود، ولی به نظرم میآید که با اینکه وسعت سیل در کل کشور خیلی زیاد بود، این هماهنگی و تدبیر زود اتفاق افتاد.
الان شما به عنوان کسی که در نهادهای حمایتی کار میکنید که بالأخره با نهایت تلخیها روبرو میشوید. الان وضعیت اقتصادی مردم چطور است؟
ما ضوابطمان را تغییر دادهایم، در همین چند ماه گذشته...
یعنی گسترهتان را بازتر کردهاید؟
بله. از انتهای سال 96 پیشبینی میشد که اتفاقات خاصی در خصوص مسائل اقتصادی در کشور بیفتد. جناب آقای مهندس فتاح جلسات کشوری را در این رابطه برگزار کردند و از ابتدای سال 97 پیشاپیش از همه خواستند که برنامههایمان را برای وضعیت احتمالی اقتصادی بد سال 97 ارائه کنیم، خب این پیشبینی ما از ابتدای سال 97 یک مقدار به کمک آمد.
ردیف اعتبارها را با تصویب هیات محترم امنا اولویتبندیها را تغییر دادند، برخی از ردیفهای اعتباری را کمتر کردند، برخی را صفر و به برخی اضافه کردند، به طور مثال در سال 97 بیش از 620 هزار خانوار وارد کردند.
علاوه بر قبلیها؟
علاوه بر یک میلیون و 600 هزار خانواری که به صورت عادی، حالا یک میلیون و500 هزار 550، 560، یک میلیون و 600، 620 هزار خانوار؛ اگر حداقل بُعد خانواده را 2.2 یا 2.5 بگیریم، چیزی بیش از یک میلیون و 300 هزار خانوار فقط در سال 97...
یعنی تقریبا به همان میزان قبلیتان؟
یک دوم قبلی، چرا خانوادههای ما نباید بیمه باشند؟ پشتوانههایی داشته باشند که با یک سیل و زلزله یکدفعه از آسمان به زمین نیایند، این مشکلاتی است که منهای روزمرگی مردم که ما میبینیم بیکاریها، تعطیلی کارخانهها، این اتفاقهایی که میافتد و امیدمان هست که انشاءالله وضعیت بهتر شود، ولی یک حادثه که میآید همه چیز زیر و رو میشود و خانواده متمکن تحت پوشش کمیته امداد قرار میگیرد و این موضوع هم برای خانواده سخت است و هم برای ما.
الان ارتباطتان برای پوشش خانوادهها و رسیدگی به مشکلاتشان با معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری چطور است؟
هیچ ارتباطی نداریم.
مگر میشود شما ارتباطی نداشته باشید؟
بله. حالا البته نمیخواهم بگویم که این ضعف است، تعریف قانونی ندارد.
به نظر شما نمیشود؟
ما با وزارت رفاه در ارتباط هستیم. بانک اطلاعات ایرانیان بنا بر آن بانک اطلاعات اقتصادی که چند سال پیش در خصوص یارانهها تهیه و تنظیم شد، یک بانک اطلاعات کامل است که ما بر اساس آن عمل میکنیم.
من در سال گذشته با وزارت رفاه مکاتبهای داشتم و خواستم آن دسته از نیازمندانی که تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی نیستند و جزو دهکهای پایین جامعه محسوب میشوند را به ما معرفی کنند. حدود مثلا 140 هزار خانوار بودند که معرفی شدند، تحت پوشش هیچ نهادی نیستند، جزو دهکهای پایین جامعه هستند و فقط از طریق یارانههایشان زندگی میگذارنند و خب بعضا عزت دارند، آبرو دارند، به هیچ جا مراجعه نمیکنند، (نه اینکه بگوییم آنهایی که مراجعه میکنند)، ولی خب به هر دلیلی به نهادها و ... مراجعه نمیکنند.
این 140 هزار خانوار زیرمجموعه شما نبودند؟
نبودند، ما اینها را شناسایی کردیم، به استانها ابلاغ کردیم، تفکیک کردیم و آزمون وُسع گرفتیم، تحقیق میدانی کردیم. مددکار درب منازل، جاهای مختلف میروند و وقتی به یقین رسیدند، با تحقیق دقیق تحت پوشش کمیته امداد قرار میگیرند. تا یک مقدار برای خانوادهها و برای هزینههای تحصیل فرزندانشان گشایش شود.
این 3-2 ساله واقعا اعتمادی که به کمیته امداد رفت، چون قبلا حالا به هر دلیلی یک مقدار این اعتماد تضعیف شده بود، ولی در این 3-2 ساله اخیر دوباره احیا شد، فکر میکنم جهشی صورت گرفته است.
شفافسازی شد، گزارشهای آماری دقیق شد، نه اینکه نبود، در حوزه کاری...
به نظرم اطلاعرسانیتان خیلی خوب بود، این تیزهایی که الان دارد پخش میشود که همه آنها کار کمیته امداد است و ما پخشکننده هستیم، واقعا تأثیرگذار بود.
همین طور است، این کمک کرد.
قبلا هم این اتفاقها میافتاد، منتهی کسی خبر نداشت، طبیعتا هم دشمن یک مقدار شیطنت میکرد، این اعتماد سلب میشد، ولی کاملا الان این تیزرها و تبلیغاتی که در حال حاضر انجام میشود، این اعتماد را به کمیته امداد برگردانده است.
قبول میکنید نوع مدیریت هم مؤثر بوده است؟
به هر طریق همه اینها عواملی است که مؤثر است.
پلی بزنم به مسائل فرهنگی کشور، چون شما بالأخره زمانی که در مجلس بودید، در کمیسیون فرهنگی مجلس حضور داشتید. وضعیت فرهنگی کشور وضعیت خیلی مطلوبی نیست و فقط هم نمی خواهیم به وضع بانوان، حجاب، عفاف و اینها متمرکز شویم که یک بخش آن است، قبول دارید این وضعیت، وضعیت مطلوبی نیست؟
دقیقا، بالأخره فارغ از نگاه سیاسی مجالس مختلف. کاری نداریم که مجلس ششم، هفتم، هشتم، نهم یا الان قوانینی را تصویب کردهاند و این قوانین از فیلتر شورای نگهبان گذشته، یعنی قوانین مصوبی که نه خلاف شرع بوده و نه خلاف قانون اساسی، سؤال من این است این قوانین چرا اجرا نمیشود؟
سؤال اساسی من این است وقتی ما در مجلس هفتم چند سال، فکر میکنم بیش از سه سال روی قانون تسهیل ازدواج جوانان کار کردیم، من یادم است تقریبا چند ماه پیش بود، برخی از نمایندگان این مجلس دهم گفتند یک قانونی است باید بازنگری شود. چرا اجرا نمیشود؟! قانون حاکم است، چرا اجرا نمیشود؟
ناظرش هم مجلس است؛
ناظرش هم مجلس است. همان زمان یادم است یکی از نمایندگان محترم که فکر کنم اسم نیاوریم بهتر باشد، رئیسجمهور را خواستند و اولین سؤال از رئیسجمهور وقت صورت گرفت که چرا به مسائل فرهنگی جامعه توجهی نمیشود، رئیسجمهور هم جواب درستی نداد. خب، کار باید به کجا برسد؟ ما قانون «فرهنگ گسترش عفاف و حجاب» را داریم، مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی، فکر میکنم از سال 84 بود.
بله. 84؛ 44 دستگاه یا بیشتر...
همه دستگاهها، بیست و خوردهای دستگاه، 127-128 بند و ماده دارد، ببینید اگر ایراد دارد که دارد...
ایرادش را برطرف کنند.
چرا دارد؟ به دلیل اینکه سال 84 تا الان سال 98، 14 سال از این موضوع میگذرد، یکی از مواد این قانون، محصور کردن محیط مدارس دخترانه است؛ یعنی محرمسازی. چرا دختر ما وقتی وارد مدرسه میشود باید این مقنعهاش را جلو بکشد؟
در صورتی که همه کادر هم خانم هستند.
بله، همه کادر خانم هستند، حتما مردم عزیز ما می دانند در برخی از مدارس غیرانتفاعی وقتی میخواهیم وارد مدرسه شویم همه محرمسازی شده، محصور شده، نامحرم وارد نمیشود یا یک بخش جداگانهای دیدهاند، دور تا دور حیاط را پوشاندهاند، از همان ابتدای ورود بچهها و معلمان حجابهایشان را برمیدارند. چه اشکالی دارد؟ چرا ما باید حلال خدا را حرام کنیم، حرام را حلال کنیم؟
چیزی که برای بعضی از مدارس غیرانتفاعی فراهم شده، فقط برای آنها باشد؟ آنهایی که پول ندارند چه کاری باید انجام دهند؟
چرا مدارس دولتی... من این را چندینبار در همان دوران نمایندگی که رئیس فراکسیون زنان بودم، با مسئولان آموزش و پرورش مطرح کردم، برای من عدد و رقم چرتکه میانداختند، ماشینحساب میزدند که اینقدر پول نیاز داریم؛ گفتم باید داد، چطور شده که ما در مسائل دیگر خوب پول میدهیم، یک جاهایی مجبور هستیم پول بدهیم، اینجا هم مجبور است، این همان پیشگیری قبل از درمان است. تنها دستگاهی که به آن قانون عمل کرد، فقط نیروی انتظامی بود که هر وقت آمد عمل کند، زدند به سر نیروی انتظامی و عملکردش و یک جریانسازی برای اینکه این موضوع در نطفه خفه شود.
برخی وقتها من با خانوادهام - حالا آن زمانی که نایبرئیس کمیسیون فرهنگی بودم - بالاجبار باید فیلمها را رصد میکردیم، خودم علاقه دارم، بچهها هم علاقه دارند، قبل از این مسئولیت و بعد از این مسئولیت اگر فرصت شود میرویم، یا در خانه میبینیم، از دیدن بعضی فیلمها عرق شرق روی پیشانی منِ مادر مینشیند.
بله، همین طور است.
بقیه موارد دیگر، حالا نمیخواهیم همه را مرور کنیم. عرصههای مختلف است که به نظر میآید آن عزم وجود ندارد و یک دستور کار است که میخواهد این موضوع ترویج شود، قبح قضایا ریخته شود و این خیلی بد است.
آن دست چی هست؟
آن دست، وجود و حضور برخی از افرادی هستند که قدرت دستشان است و آن دقتنظر لازم برای حفظ و صیانت از ارزشهای دینی و اسلامی را ندارند.
از روی عمد یا سهو؟
انشاءالله که سهو است، اگر عمد باشد که خیلی بد است.
اگر من درست نمیگویم، اصلاحش کنید که یک مقدار هم به این ماجرا داریم سیاسی نگاه میکنیم، فرهنگی نگاه نمیکنیم، بعضی از افراد هم که شاید دیدِ سیاسیشان دید متفاوتی باشد، ولی خب خانوادهدار هستند، اهل حُجب و حیا هستند، اهل دین و دیانت هستند، ولی شاید به خاطر مسائل سیاسی، رویکردهای سیاسی و فضایی که وجود دارد به این سمت میروند.
فضای بد فرهنگی یا فضای ضدفرهنگی که ایجاد شده همانطور که شما فرمودید، بخشی از آن سیاسی شده، بعضا از خارج کشور هم دستورهایی میگیرند، تبدیل به یکسری نافرمانیهای مدنی ممکن است بشود، شاید گفتنش خیلی خوب نباشد که ما بگوییم مسائل فرهنگیمان به نافرمانیهای مدنی دارد نزدیک میشود، ولی هست، واقعیت امر هست که یک نفر که خیلی هم وجههای نداشته باشد، از آن طرف آبها خط میدهد، این طرف هم یک عده هدفمند و هماهنگ با آن طرف عمل میکنند، یک عده هم ناآگاه هستند و خط میبرند، ولی به نظرم میآید عموم مردم ما مردم فهیمی هستند، امتحانهای متعددی دادهاند، در مسائل فرهنگی هم ثابت کردهاند، دارند زندگی عادی خودشان را میکنند.
چون من در دانشگاه هستم میبینم، من دانشکده هنر و معماری درس میدهم. واقعا یک وقتهایی خجالت میکشم سر کلاس میروم. برخی وقتها به خانوادهام گفتهام از ترم آینده درس نمیدهم، ببینید چرا در یک محیط... آیا دنیا این طوری است؟ آیا دانشکدههای غربی هم که ما میخواهیم همه چیز را از غرب الگو بگیریم، اینطوری هستند؟ چرا خوبهایشان را الگو نمیگیریم؟
همین دیروز در دانشگاه دختر خانمی را دیدم که شلوار کوتاه پوشیده و زنجیر به پا، در دانشگاه راه میرود. من میخواهم بگویم خانوادهها هم نقش دارند، انتظامات دانشگاه هم فکر کنم بیخاصیت شده دیگر. قرار هم نیست حراست وارد شود، قرار هم نیست
جواب آنچنانی نمیدهد.
جواب هم نداده است. از اینکه میبینم - یک وقت خدای ناکرده بحث ظاهر نیست - میبینم که شأن و منزلت دختر خانمها زیر پاگذاشته میشود. چرا یک دختر خانم نباید شأن خودش را خودش رعایت کند؟ چرا نباید آقا پسرهایمان شأن انسانی را رعایت کنند، اینها آیندهسازان کشور ما هستند.
اینکه شما مثال زدید در واقع به خروجی آموزش وپرورش برمیگردد.
بله، خروجی آموزش و پرورش؛ یعنی ما اگر کاری انجام میدهیم از آموزش و پرورش، خانوادهها نقش دارند، مهدکودکهای ما نقش دارند. خبرهای بدی از مهد کودکها میشنویم، این خروجی مهد کودک به ابتدایی، متوسطه و بعد هم به دانشگاههاست، خدای ناکرده در اذهان عمومی اینطور نشود که همه اینگونه هستند؛ نه، من بعضیها را اینجا مطرح کردم.
در بیانیه گام دومی که مقام معظم رهبری فرمودند، توجه ویژهای که به آیندهسازان کشور و جوانان بود و امیدهایی که ما به جوانان داریم، ما را به این فکر میاندازد که حتما باید فکر اساسی کرد.
بخشی از بحث مسائل فرهنگی، بخش اقتصادی است. ببنید اگر سن ازدواج بالا رفته، من نمیخواهم بگویم چون وضعیت اقتصادی بد است، ازدواج نمیکنند. یک بخشی از آن ممکن است، ولی من در کمیته امداد چیزهایی دیدهام خدمتتان عرض کنم، چند وقت پیش ما یک نامهای از طرف بنیاد علوی که یکی از بنیادهای مربوط به بنیاد مستضعفان است دریافت کردیم که در فلان روستا، در اطراف قلعهگنج احتیاج به یخچال، برق، آب، پنکه و آرد که خواسته بودند ما این موارد را تأمین کنیم، من یک لحظه پیش خودم سؤال کردم چه روستایی است که آب و برق ندارد، آرد هم ندارد، ولی یخچال و پنکه میخواهد؟ این هم فال شد و هم تماشا، خودم باید بروم و اینجا را ببینم. رفتم.
چیزی حدود 100 کیلومتر در جاده رفتیم، 25 کیلومتر در خاکی رفتیم با نیروهای تأمین، با سه مسلسل و اینها. بعد از 25 کیلومتر در سنگلاخ و در رودخانهای که خشک شده بود، باورتان نمیشود سر و گردن و کمر ما همه داغون شده بود از بس که ماشین در این سنگلاخ بالا و پایین رفت. یعنی ببینید بستر رودخانه چه سنگهایی داشت، مجبور بودیم برویم، بعضی از ماشینها گم شدند، حالا نمیگویم چه کسی در آنجا در مسیر منطقه گم شد.
ولی ما رفتیم منطقه و به کجا رسیدیم؟ به یک روستایی رسیدیم که 25 خانوار بود و به دلیل خشکسالی نقل مکان کرده بودند و به آن منطقه آمده بودند و همه در کپرهای پوسیده زندگی میکردند، واقعا جای تأسف بود. من در آنجا یک مرد جوان ندیدم، 3-2 آقای پیرمرد و سالمند بودند و بقیه همه خانم و بچه، گفتم جوانهای شما کجا هستند؟ گفتند به جزیره رفتهاند، حالا جزیره یا قشم است یا کیش و جاهای دیگر، برای کار رفتهاند؛ حالا انشاءالله که برای کار. شما الان پیکهای موتوری شهرهای بزرگ را ببینید، همه از شهرستانها آمدهاند. دخترهای اینها برای ازدواج چه میشوند؟ مسائل فرهنگی اینها را میگویم. باعث میشود سن ازدواج بالا میرود.
گفتم این آقایان جوان چه زمانی اینجا تشریف میآورند، چه زمانی به شما سر میزنند؟ گفتند سالی یکبار! ازدواجی در کار نیست، این مردهای جوان هم اگر به شهرهای دیگر بیایند، یا ازدواج نمیکنند یا اگر ازدواج کنند از همان افراد بومی آنجا. چه میشود؟ سن ازدواج دخترها بالا رفته است.
در مورد قضیه استانی شدن انتخابات که اشاره کردید، دو نظر وجود دارد؛ یکی اینکه میگویند نمایندگانی که دارند با همین روش انتخاب میشوند زیاد میروند، جزءنگر میشوند، بیشتر به حوزههای انتخابیهشان فکر میکنند تا به کارهای ملی، گسترده، اثرگذار و کشوری، از آن طرف هم به حق میگویند، پس این مردم ضعیف چه کار کنند؟ پس فردا استانی شود و طرف امضایش را از جای دیگری بگیرد و حزب امضا کند، دیگر برای مردم چه کسی میخواهد کار انجام دهد.همین الان هم یکسری نمایندگانی که دغدغهمندند، آنهایی که متعهد هستند، بعد از رأیآوری بروند و پیگیری کنند.
اصلا نمیرسند.
واقعا دو نظرمتفاوت دارد، نظرشما چیست؟
در بُعد کلی انشاءالله نمایندگان محترم، کمیسیونهای تخصصی، کارویژههای مختلفی که در مجلس است، به نحو احسن از نظرات کارشناسان فن استفاده میکنند و یک طرح خدایی، فارغ از اینکه من دور بعد رأی بیاورم یا نیاورم یا رقیبم رأی بیاورد یا نیاورد، عمل نشود، یعنی من با این نگاه که هر چیزی از مجلس بیرون بیاید، نتیجه نهایی و مورد تأیید شورای محترم نگهبان قرار گیرد، قانون است، چه من خوشم بیاید و چه خوشم نیاید، ولی انشاء الله که قانون کامل و قانون جامعی خواهد بود.
پیشبینی شما از برخورد شورا چیست؟
من نمیخواهم پیشداوری کنم، ولی خود من به عنوان کسی که 12 سال در مجلس بودم، چیزی که همیشه به ما انتقال میدهند این است که میگویند در تهران شما لیستی رأی میآورید. ببینید تهران به این بزرگی یا شهرهای بزرگ که تهران سرآمد همه آنهاست، تهران به این بزرگی که مردم توقع این را دارند که سرکوچه خراب شده، نماینده از طریق شهرداری این موضوع را پیگیری کند تا طرحهای هستهای و طرحهای خیلی کلانی که در مجلس مثلا آینده کشور را رقم میزند، نماینده باید رسیدگی و بررسی کند. واقعا نمیرسیم که روی این کارها یک سبد کاری دیگر گذاشته شود.
شما فکر کنید آن زمان من نماینده تهران، ری، اسلامشهر و پردیس، حالا دماوند و فیروزکوه همه اینها باید اضافه شود؟ اصلا میرسیم؟ بعد به ما میگفتند تهرانیها ملی فکر میکنند، خب برای ما افتخار بود، ولی ملاقاتهای مردمی را داشتیم، ملاقاتهای منطقهای داشتیم، حتی در یک دورهای 30 منطقه تهران را بین 30 نماینده تهران تقسیم کردیم، گفتیم هر نماینده یک منطقه را، بعد دیدیم مثلا من در منطقه خودم خودکشی و جانفشانی کنم، بعد که به منطقه میروم میگویند خانم تا الان شما کجا بودید؟ چرا ما شما را در این چهار سال ندیده بودیم؟ این انتظاری که مردم دارند، بنابراین بزرگ کردن کار علامت نزدن است، نمیتوانیم، واقعا نمیتوانیم، بله ممکن است در مناطق کوچک ... البته در مناطق کوچک هم مشکلاتشان زیاد است، نمیتوانند به همه این قضیه برسند، حالا ان شاءالله باید ببینیم نتیجه این کار چه درمیآید، طوری نشود که دوره بعد آن را تغییر دهند.
یک چیزی وجود دارد، میگذاریم نزدیک انتخابات، یک طرح میآوریم، «بسمالله الرحمنالرحیم» این خیلی تابلو میشود.
بعد دو سال دیگر باید تغییرش دهیم.
واقعا خیلی بد است، مردم عادی هم می فهمند
اصلا شما ببینید به این قانون انتخابات چقدر اصلاحیه خورده است. هر دوره مجلس که میرود یک اصلاحیه میخورد، چون ننشستهاند یک کار دقیق و عمیق فارغ از حزب و گروه حاکم در مجلس آن زمان انجام دهند و یک کار کارشناسی شود.
تعداد زنان مجلس کم است؟
این دوره که بیشترین تعداد هستند.
کلا میگویم.
بله، کم است.
فکر میکنید تعداد زنان باید چقدر باشد که شما خانمها بگویید تعداد خوبی است؟ برای نقشآفرینی
اگر بخواهید کمی فکر کنید، من میخواهم بگویم باید کیفی فکر کرد، زن و مرد هم ندارد، من که مخالف نیستم، هر چه تعداد خانمها بیشتر باشد بهتر است، موارد مختلفی هم خواستیم، خواهش کردیم، الان آوردهاند این دوره که برای احزاب اجبار باشد که تعداد خانمهای بیشتری وارد رقابت کنند، قبلا خواهش کرده بودیم از افراد مؤثر در گروههای مختلف.
ولی یک نکتهای هست، آیا با تعداد آقایانی که در مجلس هستند، مشکلات کشور کم است؟ ما داریم میبینیم مشکلات بیشتر میشود. به موضوع کمی نگاه نکنیم، به موضوع کیفی نگاه کنیم. من ممکن است الان چیزی بگویم که به خانمهای نماینده فعلی بربخورد. این دوره که بیشترین تعداد خانمهای نماینده در مجلس حضور داشتند، متأسفانه پایینترین راندمان کاری را نسبت به دورههای پیش داشتهایم.
به استناد چه میگویید؟
به استناد عملکرد خروجی مصوبات.
خروجی، شاید در بُعد نظارت بهتر عمل کرده باشند؟
نه، فکر نمیکنم، اگر بُعد نظارت بود الان وضعیت اجرایی کشور این طور نبود. من یک اقدامی در مجلس نهم انجام دادم، 8 جلد کتاب چاپ شد که سری اول که چاپ شده، کلیه قوانین مربوط به زنان و خانواده، این چند روز گذشته پیگیری کردم، چون میخواهم چاپ مجدد داشته باشم که اگر در این سه سالی که از 94 که من بیرون آمدم تا الان، قانونی در خصوص زنان و خانواده در ابعاد و عرصههای مختلف تصویب شده که من در چاپ بعدی الحاق کنم، به من گفتهاند نه! گفتم حالا شما باز هم بررسی کنید، یعنی اگر بخواهیم بگوییم توزیع عادلانهای برای رسیدگی به امور بانوان در سطح کل کشور در همه استانا باشد، هر استانی حداقل یک خانم، بعد از تهران استانهای بزرگ، دو یا سه خانم.
یک چیزی هم گفته بودید که کلا حرف درستی هم زده بودید، اینکه گفتید باید فرهنگسازی شود و مردم بخواهند رأی بدهند.
نکته همین است، گاهی اوقات بودهاند خانمهایی که در لیستهای مختلف آمدند در این کارسخت ورود پیدا کردند و رأی نیاوردند. باید اعتماد شود. اعتقاد من این است که خانمها ثابت کردند که میتوانند و توان دارند، اگر کاری به عهدهشان گذاشته شود، در سطح خانمهایی که واقعا تجربه دارند، البته اینکه بخواهیم به خانمها ترحم کنیم، مثلا یک مدتی بود که میگفتند سهمیه بدهیم. من با سهمیه مخالفم، این قطعا از شایستهسالاری دور است، عدالت نیست و نکته مهم حمایت و فرهنگسازی است که در آخر صحبت شما بود.
گفته بودید شکایت از آقای قاضیپور را حتی بعد از دوران نمایندگی هم پیگیری میکنید؛ پیگیری کردید؟
شما امروز سؤالهای سخت سخت میپرسید.
نه، سخت نیست
آخه، گفتن یک چیزهایی خیلی درست نیست. آقای قاضیپور یکی از برادرهای مؤمن و دینی ما در مجلس بودند، الان هم حضور دارند، من آنجا حضور ندارم. ایشان یک اشتباه بزرگی کردند، توهین عجیبی به خانمهای نماینده کردند، خانمهای نمایندهای که یا خانواده شهید هستند یا خانمهای مؤمن، متدین، دارای تحصیلات دانشگاهی، مسئولیتهای مختلف، سابقههای متعدد، توهین بدی به خانمها کردند، خیلی بد، خیلی بد.
بله. آن زمان هم عکسالعملهای خیلی بدی داشت.
ایشان اصولگرا هستند، تاج سر ما، من هم اصولگرا، آمدند به من گفتند که شما اصولگرا هستید، ایشان هم اصولگرا. دلیلی ندارد، انتظار من از ایشان بیشتر است. به اصولگرایی و اصلاحطلبی کار نداریم، به انسانیت، مرام و به احترام متقابل کار داریم، این چه صحبتی است؟ آبروی خانمهای مجلس را برده است، مردم نمیگویند این چه حرفی است ایشان زده است و شما چرا دفاع نکردید.
خیلیها نزد من آمدند و گفتند خانم شکایت نکن. محال است. من به دادگاه رفتم و شکایت کردم، پروندهام الان مفتوح است.
هنوز مفتوح است؟
بله، دادگاه خواست که بیایید تعیین تکلیف کنید. گفتم تعیین تکلیف یعنی چه، یعنی اینکه ایشان هم راضی نشد عذرخواهی کند، رفت یک جورهایی مصاحبههای کرد که مثلا بهتر شود شاید، بدتر شد.
شما متولد 43 تهران هستید، 13 یا 14 سالتان بود که انقلاب میشود، درست است؟
بله.
در آن سن و سال در فعالیتهای انقلابی بودید یا خیر؟
آن زمان همه بودند، واقعا همه بودند، من هم توفیق داشتم، پدرم، خانوادهام، خانواده معمولی و متوسط جامعه بودند، برادرهایم خواهرم، همسرشان
در کدام محله تهران بودید؟
تهران نو، جاده دماوند.
خاطرهای از آن دوران دارید؟
در دوران انقلاب، بله؛ آن زمان شروع فعالیت از 17 شهریور تا 22 بهمن خیلی به اوج خودش رسید، منطقه ما کنار پادگان نیروی هوایی بود، یعنی کوچه پشتی ما دیوار نیروی هوایی بود و در آنجا درگیریها خیلی زیاد بود، اللهاکبرهایی که شبها میگفتیم، راهپیماییهایی که روزها میرفتیم و زیرپله مثل همه مردم با بچههای همسایه که 12، 13 سالمان بود جمع میشدیم، ما صابون رنده میکردیم برادرهایم در شیشه کوکتل مولوتُف درست میکردند و بالأخره ما هم با آن سن در کنار خانواده فعالیت میکردیم.
در آن سن و سال فکر میکردید انقلاب پیروز شود، بعد از یک مدتی خود شما نماینده مجلس...
آن موقع، نه
فکرش را نمیکردید؟
نه، اصلا؛ ولی به پدرم قول این را داده بودم که «باباجون اگر دکتر میخواهید، اگر مهندس میخواهید اگر کسی میخواهید، خودم هستم.»
پدر خدابیامرز چه کاره بودند؟
شغل پدر آزاد بود، پیمانکار نقاشی ساختمان بودند،
خدا رحمتشان کند. چه زمانی ازدواج کردید؟
سال 61 ، دی ماه 61
چطور آشنا شدید ؟
از اقواممان هستند.
نسبتتان را نمیگویید؟
چرا، من و خواهرم با هم جاری شدیم، ابتدا خواهر من ازدواج کرد، برادر شوهر ایشان که برادر دامادمان باشد، از من خواستگاری کرد.
شما با خواهرتان جاری هستید؟
بله،دو خواهر و دو برادر.
جاری بودن با خواهر تجربه خوبی است؟
خواهر که خیلی خوب است، جاری هم شده که مضاعف شده است، الحمدلله هیچ مشکلی نیست.
یعنی نکتهای چیزی ندارید؟
نه، اصلا
همسر چه کار میکنند؟
آن زمانی که ازدواج کردیم، در آموزش و پرورش تدریس داشتند، همه ما کارمان از آموزش و پرورش شروع شد. خود من هم از آموزش و پرورش شروع کردم، ایشان هم از آموزش و پرورش بودند، با شکلگیری جهاد سازندگی، ایشان کارمند رسمی جهاد شدند.
هنوز آنجا هستند؟
30 سال خدمتشان در راههای روستایی بود، در جهاد هم چون رشته ایشان مهندسی راه و ساختمان، در راههای روستایی فعالیت میکردند، در جهاد بعد از مدتی در زمان دولت اصلاحات تغییرات و تحولاتی ایجاد شد، حالا من میگویم منحل شد، یا بگوییم به نحوی در وزارت راه و شهرسازی و کشاورزی ادغام شد که الان شد جهاد کشاورزی.
آن دسته از نیروهایی که رشتههایشان عمران بود و در بخش عمران، راه و روستا کار میکردند، به وزارت راه آمدند. همسر من به دلیل تخصصشان در وزارت راه مشغول به کار شدند.
الان هم آنجا هستند؟
بازنشسته شدهاند، چند سالی است که بازنشسته شدهاند، ولی 30 سال خدمتشان با حکم مدیر کلی راههای روستایی، یعنی توفیق را دارند هر جا که میرویم، به جاهای دور افتاده که میرویم یا الان که من کمیته امداد هستم، مأموریتی برای من پیش میآید، میگویم میخواهم به فلان جا یا فلان روستا بروم میگویند فلان مسیر، نشانی میدهند، یک راهی هست، جلوتر بروید، یک سنگ نوشتهای به دیوار است که نوشتهاند این جاده درسال مثلا 65، 64، 68 توسط جهادگران جهاد سازندگی ساخته شد.
خدا حفظشان کند.
سلامت باشید.
الان بازنشستهاند یا در جایی مشغول هستند؟
الان از وزارتخانه بازنشسته هستند، ولی به دلیل تخصصشان سرگرم هستند و کارهای مختلف انجام میدهند.
با پرمشغله شدن شما مشکلی ندارند یا از اول مشکلی نداشتند؟
حالا مشکلی هم داشته باشند، بنده خدا حرفی نمیتواند بزند. (میخندد). میگویند خودکرده را تدبیر نیست، مثال قدیم این است که میگویند پشت هر مرد موفقی، یک زن موفق، حالا یا مادر یا همسر بوده، برای من بالعکس بوده است، زمانی که ازدواج کردم محصل و سال چهارم دبیرستان بودم، پدرم خیلی اصرار داشت درس من تمام شود، ایشان هم دانشجو بودند، من دیپلم را خانه همسرم گرفتم، لیسانس و فوق لیسانس و دکترا، ایشان خیلی مشوق بودند.
دو فرزند دارید؟
بله.
یک پسر و یک دختر، چه میکنند؟
پسرم در سازمان صداوسیما مشغول است، کار اداری انجام میدهد، چون فوق لیسانس مدیریت خوانده است.
دخترم فوقلیسانس حقوق دارند و در یک شرکت حقوقی بیمهای کار میکنند. اخیرا هم که مرحله اول آزمون دکترا قبول شدند که انشاءالله بتوانند ادامه دهند.
و هنوز داماددار یا عروسدار نشدهاید؟
دخترم ازدواج کرده، ولی عروس هنوز توفیق نشده است.
خانم رهبر بعد از انقلاب اولین کاری که مسئولیتی که پذیرفتید، آموزش و پرورش بود؟
بله، در یکی دو شرکت خصوصی هم با توجه به اینکه رشتهام گرافیک بود، کار میکردم، ولی به صورت نامنظم بود، چون هم تحصیل میکردم، اولین کار من به صورت رسمی در آموزش و پرورش منطقه 14 و در هنرستان بود و زمانی بود که تقریبا سال 75-74 اینترنت وارد ایران شد و توسعه پیدا کرد، عمومی شد و با توجه به اینکه رشتهام گرافیک بود، طراحی صفحات وب یکی از رشتههای تحصیلی زمان دانشگاه بود، در این رابطه کلاسهای مختلفی رفتم و کمتر کسی بود که بتواند در این زمینه فعالیتی داشته باشد که آن زمان در سازمان صدا و سیما جناب آقای دکتر تقیپور مدیر شبکه جهانبین بودند،
صدا و سیمایی شدید؟
بله، کارمند رسمی صدا و سیما شدم.
در سال 75 چطور به مؤتلفه رفتید؟
قبل از آن بخش خواهران حزب مؤتلفه به صورت رسمی فعالیت نمیکرد، حضور داشتند، ولی رسمی نبود. از دوستانم و از کسانی که در مؤتلفه حضور داشتند با من هم دانشگاهی بودند، در جامعه زینب (س) فعالیت میکردیم، به من گفتند ما میخواهیم به صورت رسمی دفتر خواهران حزب مؤتلفه را راهاندازی کنیم، شما هستید؟ گفتم بله. من با آشنایی که از حزب داشتم با افتخار این موضوع را قبول کردم و بخش خواهران حزب مؤتلفه را راهاندازی کردیم.
مجلس هفتم مجلس خاصی بود، تعبیر حضرت آقا این بود که از یک محیط سنگلاخی رشد کرد، سنگلاخی به نام مجلس ششم. اوایل قرار بود آقای باهنر رئیس شوند؟
ببینید وقتی که مجلس، هر مجلسی - حالا سه دورهای که من نماینده بودم - نمایندهها انتخاب میشوند، منتخب مردم هستند، هنوز اسم نماینده روی آنها نیست، معمولا اسفندماه انتخابات میشود، جابهجایی نمایندگان در خردادماه انجام میشود.
7 خردادماه معمولا
7 خرداد، یعنی تقریبا بسته به این که تاریخ انتخابات چه زمانی باشد، چیزی حدود سه ماه منتخب مردم هستند، این سه ماه منتخب، خیلیها برای ریاست مجلس رایزنی میکنند. برای کمیسیونها، اعضای هیاترئیسه، هیاترئیسه صحن علنی، هیاترئیسه کمیسیونها، هیاترئیسه فراکسیونهای مختلف، طبیعتا جناب آقای باهنر از افراد اصولگرایی بودند که در دورههای قبل هم در مجلس بودند، در کنارشان جناب آقای دکتر حدادعادل بودند که ایشان هم در دوره ششم بودند، رایزنی بود ولی به نظرم میآید، آن چیزی که من خاطرم هست، از همان اسفندماه که ما منتخب شدیم، جلسات بسیار منظم و مشترکی داشتیم که بحث ریاست آقای دکتر حداد عادل به صورت جدی مطرح بود و در نهایت همین اتفاق افتاد.
مجلس هفتم را چطور دیدید؟
خیلی مجلس خوبی بود، چه از بُعد معنوی، چه انگیزههای کاری که افراد داشتند، چه پاکی دست و روحی که نمایندگان داشتند، به نظر من مثالزدنی است.
ما یک شبی در مجلس هفتم، من در یک روزنامه که فکر کنم روزنامه کیهان بود که یکی از نمایندگان عکس نامه را هم گذاشته بود که نخالهها و زبالههای هواپیمایی را این نماینده به یک نفر معرفی کرده به هواپیمایی، طی این نامه که این نخالهها و زبالههای هواپیما را به ایشان.. بعد اسم نماینده را لاک گرفته بود، ما تعجب کردیم این چه کسی است، فقط نوشته بود نماینده تهران، صحن شروع شد، قرآن خوانده شد، قرائت شد، یکدفعه دیدیم که نماینده مربوطه که امضا کرده بود، به رئیس تذکر داد که آقای دکتر حداد عادل برای چه؟ حالا نامهای که توزیع شده بود، آن عکس لاک گرفته شده بود، اسم نماینده نبود، فقط نوشته بود استان تهران. برای چه این کار را کردید؟ برای چه آبروی مردم را میبرید؟ شما ببینید این چه نامهای بوده، این فرد این طوری بوده، ما معرفی کردیم.
آقای حداد عادل خدا حفظشان کند با آن درایت، تدبیر و شیرینی کلامی که بعضی وقتها به کار میبرند، گفتند جدی، شما بودید؟! ما میگفتیم این چه کسی است، پس شما بودید. پشت بلندگو خود طرف خودش را لو داد که همه فهمیدیم که مثلا نماینده چه کسی بوده که این کار را انجام داده است. نماینده یکی از شهرستانهای تهران بوده است. میخواهم به شما بگویم تمام شد، آقای حداد همان جا گفتند این دفعه اول و آخر هر کدامتان باشد.
برخورد قاطعی داشتند.
برخورد قاطع، حالا آن برخوردهای بعدی هیچ، ولی آنجا همه حساب کار خودمان را کردیم. ولی یواش یواش کمرنگ شد. خبرهای بدی را میشنویم، برخی از نمایندگان ارتباطاتی که دارند، صحبتهایی که میشود، یک مقدار جایگاه مجلس تضعیف شد.
چرا؟
اولا به نظرم میآید که مردم باید دقت بیشتری داشته باشند. یک بنده خدایی، ایام تعطیل من را دید، گفت که در یک منطقه تهران یک باغ 2 هزار متری با حدود 800-700 متر بنا به یکی از مسئولان تراز اول قدیمی داده شده که الان ایشان هیچ مسئولیتی که ندارد هیچ، ممنوعالتصویر هم هست. گفتم این از طرف چه کسی داده شده؟ گفتند از طرف یکی از مسئولان شهر تهران. گفتم چرا از من سؤال میکنید؟ از خودتان سؤال کنید. گفتند چرا؟ گفتم زمانی که پای صندوقهای رأی میروید، یا به نمایندههای مجلس یا به رئیسجمهور یا به اعضای شورای شهر تهران یا شهرهای خودتان رأی میدهید، بدانید پس زمینه این قضیه بعدش همین است.
نکته بعدی هم خود ساز و کار اداری مجلس است، بالاخره سازوکار اداری مجلس اگر قرار بر این باشد که دقتنظرهایی در آن صورت نگیرد، قطعا بعضی افراد ناخواسته وارد میشوند، مردم هم ممکن است در یک منطقهای خوب شناخته نشده باشند و عامل اقداماتی که به صلاح مجلس و نمایندگان و کشور است، شود.
84 به آقای احمدی نژاد رأی دادید؟
بله
پشیمان هستید؟
آن زمان این کار را انجام دادم، برای آن زمان باید رأی میدادم، پشیمانی الان سودی ندارد، الان اگر ایشان نامزد شود، به ایشان رأی نمیدهم.
19 خرداد 88 چند روز به انتخابات گفتید منتظر رأی 24 میلیونی احمدینژاد باشید. بعد از اینکه 24 میلیون رأی آورد، گفتند انتخابات مهندسی شده است. از کجا میدانستید ایشان 24 میلیون رأی میآورد؟
من با همسرم چون میرفتیم و سخنرانی میکردیم، نشستیم در طول تاریخ انقلاب، تمام انتخابات ریاستجمهوری را درآوردیم؛ چه تعدادی شرکت کردند، از تعداد شرکتکنندگان و واجدین شرایط چه تعداد به منتخب اصلی رأی دادند و منتخب چه درصدی از آراء را به دست آورده است. این را روی نمودار بردیم و جالب این است که - خدا شاهد است - ما که یقین داریم این یک کار دشمن بود و آمدند حرف من را رسانه ای کنند و انگ بزنند و به بحث تقلب در انتخابات بچسبانند. چیزی وجود ندارد، خودشان هم میدانند ولی این را بهانه کردند.
ما این آمار را درآوردیم و به این رسیدیم که n تعداد - الان شما گفتید کاش من عدد و رقمهایش را حفظ میکردم که دقیق خدمت شما بگویم - شرکت میکنند، معمولا نامزد مرحله دوم...
35 میلیون شرکت میکنند 70 درصد آراء
35 میلیون شرکت میکنند و 70 درصد، من عدد 24 میلیون را ب
https://hamnava.ir/News/Code/23089
0 دیدگاه تایید شده