گروه : آرشیو
ابوالقاسم حالت یکی از معدود طنز پردازان معاصر است که در اشـعار جـدی و طنز، همواره با دیدی دقیق، درکی عمیق و بیانی شیوا و دلنشین مسایل محیطی خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار می داد و در حقیقـت همـین ویژگـی، از او شـاعری متمـایز می سازد.
به گزارش همنوا به نقل از ایرنا، طنز به عنوان بیـان احساسـات ادبـی و یکی از گونه های شوخ طبعی به کار گرفته می شود و در واقع ابزاری است که همزمان واقعیت و حقیقت را چنان بیان می کند که هیچ ابزار دیگری قادر به انجام آن نیست. طنز، شیوه ای مهم و مؤثر به شمار می رود که رسالتی اصلاح گرایانه در ادبیات داشته و در ارایه آفرینش های هنری، نوآوری، قدرت خلاقیت، تفکر و تأمل در مرتبـه والایـی قـرار گرفته است و همچون آینه ای، مسـایل سیاسـی و اجتماعی را بزرگتـر از آن چـه که هست، نشـان مـی دهـد. مقولـه ای کـه اندیشـمندان، شـاعران و ادیبـان بسیاری، بـرای مـؤثر کـردن کـلام خـود در زمینـه هـای خاصـی از آن استفاده کرده اند. در میان ادیبان معاصر که استفاده از طنز را در ادبیات خود به کار می برند می توان به ابوالقاسـم حالـت، اشاره کرد. او از جملـه طنـز پردازانی است کـه از عناصـر مختلـف ادبـی در زمینـه طنـز بـه خـوبی استفاده کرده و طنز را بـه عنـوان یکـی از مهم ترین حربـه در برطرف ساختن مفاسد جامعه روزگار خـود مطـرح کرده اسـت. شـعرهای او بـا توجـه بـه متمـایز بودن سبک شاعری، رنگ و بوی دیگری دارد که مخـتص خـود اوسـت. اشعار حالت، حاوی نکات بـر جسـته بـی شـماری بـوده و هـر کـدام در حاشیه زندگی اجتماعی زمان وی، دارای اندیشـه و مفهـوم ارزشـمندی است که بیدار ساختن و زنهار دادن مخاطب را دنبال می کند. گر ز من دیوانگی سر مـی زنـد عیبم مکن اختیارم درکف دیوانه خویی چون دل اسـت پژوهشگر ایرنا در این نوشتار سعی دارد تا ضمن معرفی ابوالقاسم حالت استفاده از طنز را در شعرهای این شاعر معاصر بررسی کند. ابوالقاسم حالت در ۱۲۹۲ خورشیدی دیده به جهان گشود. او بیش از نیمی از عمر خویش را صرف سرودن شعر طنز کرد. کلیات حالت، مقالات طنز آمیز در هشت جلد، فکاهیـات حالـت، دیـوان شـوخ، دیـوان ابوالعینک و دیوان خروس لاری از جمله آثار ماندگار حالت به شمار می روند. حدود هفت سال، مقالات او با عنوان طنـز اجتمـاعی در روزنامـه کیهـان منتشـر می شد. ترانه سازی نیز از دیگر فعالیت های او بود. وی بیشتر نوشته های خـود را بـا امضای خروس لاری می نوشت. حالت در ۱۳۴۱ خورشیدی اشعار جدی خود را با عنوان دیوان حالت که شامل قصاید عرفانی و اخلاقی است، چاپ کرد. او می نویسد: هر شعری که هدفی در زمینه اخلاق و کمالات انسانی داشته باشد، قابـل مطالعه است، ولو آنکه تکرار گفته های پیشینیان باشد و در جای دیگر، هدف بزرگ آمـوزش و پرورش را تصفیه اخلاق می داند. حالت در زمانی که دامنـه فعـالیتش در زمینـه طنـز گسـترش یافت چنین می گوید: گمان نمی بردم که خط طنز جزو مهمترین خطوط سرنوشت من باشد. او عقیده دارد: آن چه که در ادبیات گذشته مطرح بوده، اصلاح فرد بوده است اما امـروز بیشتر برطرف ساختن مفاسد جامعه مطرح است، نه اصلاح معایب فرد و طنز، یکـی از برنـده ترین حربه ها در این میدان است. حالت در مقدمه دیوان شوخ درباره آثار خود، چنین اظهار نظر می کند: در حقیقـت ایـن آثار تاریخ است، تاریخ دیروزی که شما امروز می خوانیـد. او در ارایه آثـار خـود بـه مضـامین اجتماعی مختلفی ازجمله بند و بست ها، پول پرسـتی، کاغذبازی، رشـوه خواری، توصیه تراشی، بی انضباطی، ترجیح روابط بر ضوابط، نابسامانی امـور شـهری، خرابـی وضع اتوبوسرانی، ترافیک، خدمات اجتماعی، تباهی و هرزگی اجتماعی، ترویج فساد، بـدبختی فقیران، سرسپردگی دولت مردان آن روزگار و بسیاری دیگـر از مسـایل زمـان خـود نظر داشته است. استمداد و بهره گیری از غزلیات حافظ استفاده تضمین گونه از سروده های حافظ پر آوازه در اشـعار حالت به وفور به چشم می خورد: از وکالــت بگــذر، بــا وکــلا یــار مشــو ری چنـد تا خرابت نکنـد صـحبت اغیـا زیـن وکـیلان کـذائی چـه توقـع داریـد؟ چشـم انعـام مداری ز انعـامی چنـد کاربرد صنایع ادبی که اساس طنز را تشکیل می دهند در شعر حالت به وفور یافت مـی شـود. ایهام که شاید شیرازه و ملات ساختمان طنز را تشکیل می دهد. از آن جمله است: گوینـد خـط بـد اسـت، نـه کـار حـروفچین گر در مقاله ای عوض «پوست»، «پست» چید مـن خـود دو روز پـیش تـر از بهـر امتحـان چین گفتم بچین «درشـت» ولـیکن درسـت چیـد در شعر حالت، رویکردهای عادی اجتماعی که مورد پذیرش نیستند و فردی نیـز در آن مـتهم نیست، در لابه لای مضامینی بسیار ساده نهفته اند، که مخاطب را ولو برای مـدتی کوتـاه بـه اندیشه وا می دارد. نظیر این ۲ بیت: ازگــردش نــوروز دل ریشــم مانــد افلاس و بـدهکاری و تشویش مانـد نکته دیگر این که در اشعار حالت به سرزنش رفتارهای ناهنجار اجتماعی مانند چشم هم چشمی ها، توجه به فرهنگ بیگانه، دین گریزی در زمان حکومت گذشته و... که ارتبـاط فـردی در آن موثرتر است و به سادگی افراد معمولی را مورد خطاب قرار می دهد، بسیار بر می خوریم: پول خود را به اروپا ز چـه مـی ریـزی دور آنچه در غرب مهیاست در اینجا هم هست ۲ نکتـه اساسـی در این بیت نهفتـه اسـت: یکـی گوشزد به طبقه خاصی از مردم جامعه که پول خود را در اروپا هدر می دهند و دیگـری توجـه به بی بند و باری های تخریب کننده اروپا، که در جامعه آن روز وجـود داشـته، بـه سـادگی بـا عبارت در این جا هم هست، بیان می شود. داستان سرایی یکی دیگر از ویژگی های آثار حالت به شمار می رود که برای آن کـه بتوانـد هشـداری یـا پیـامی را متوجه خوانندگان سازد، ابتدا برای آن داستانی می سـازد و آن را در قالـب یـک قصـیده بیـان می کند. گرچه این روش از طرف بسیاری دیگر از طنز پردازان به کار گرفته شـده امـا داستان سازی، تعریف مـاجرا و نتیجـه پایـان کـار در طنـز حالـت منحصـر بـه فـرد است. قطعه ای که با عنوان رنگی نشوید؛ سروده شده از ایـن گونـه اسـت. طنز و ادبیات سیاسی ارایه اشعاری با درون مایه مسایل سیاسی روز، قسمت دیگری از طنز حالت است. اشعاری را که به قول خود او برای آیندگان تاریخ می سراید. آن دسته اشعاری که مسایل سیاسی و موارد طنـز و ادبی آن دارای توازن است از استحکام بیشتری برخوردارنـد. گرچـه در برخی از اشـعار ایـن توازن به هم می خورد. نمی توان کتمان کرد که در بعضی از اشـعار حالـت، زمـان مطرح نیست. حالت در بیشتر اشعار خود، گویی از زبان مردم سخن می گوید و این هنر خاصی است کـه از طنز پردازی بسیار قدرتمند این شاعر فرهیخته سرچشمه می گیرد. سـرزنش هـای گزنـده او هیچ گاه شکل توهین به خود نمی گیرد و حتی اگر عصبانیتی هم ایجـاد مـی کنـد، همـراه بـا لبخند است. حالت در گرفتن مضامین از ادبیات کلاسیک و استفاده به شیوه ای نو، مهارتی استادانه دارد و به زیبایی هرچه تمام تر با بهره گیری از ابزار طنز، پلی میان ادبیات کهن و معاصـر بر قرار می کند که نمونه بارز آن ترجیع بند زیبای دیدی چه آمد بر سرم، است کـه بـرپایه داستانی از کلیله و دمنه شکل گرفت و به سرنوشت بسیاری از افراد جامعه زمـان خودش اشاره دارد: کو آن همه توپ و تشر؟ کو آن همه فـیس و ورم؟ از کوه بودم بیشــتر از کاه اکنــون کمترم گــر زانچــه دارم نگـذرم بایـد کــه از ســر بگذرم دیدی چه آمد بر سرم؟ دیدی! دیدی چه آمد بـر سـرم!؟ حالت زمانی که در ۱۳۳۹ خورشیدی به قول خودش کلبه خرابه اش نیازمند تعمیر مختصری اسـت در قصیده ای زیبا به نام درد سر بنایی، با رویکردی اجتماعی بـه روابـط مـردم عـادی بـه عنوان کارفرمایان بی پول و دست اندرکاران حرفه بنایی می پردازد و این ارتباط را به زیبایی هر چه تمام تر بیان می کند. شروع آن چنین است: گر دچار گرگ هار و شیر خونخوارت کنند/ به که خود بیچـاره بنـا و معمـارت کنند دیدگاه های موشکافانه در بیشتر اشعار حالت موج می زند. قصیده عجب دنیایی است، یکـی از آنهاست. مطلع آن چنین است: همـه شـب از پشـه در خانـه مـا غوغـایی اسـت راستی این پشـه هـم دشـمن جانفرسـایی است بررسی همه جانبه اشعار حالت به واکاوی های بسیاری نیاز دارد امـا آن چه مسلم است، ابوالقاسم حالت یکی از معدود طنز پردازان معاصر به شمار می رود که شخصیت و طنز وی از ویژگی ها و مختصات منحصر به فردی بر خوردار است. حالت به سادگی، آن چـه را که در اجتماع، زندگی و محیط ما قرار دارد در چند صفحه گنجانیده است و هر خواننده با خواندن حتی یکی از اشعار او دست خالی بازنمی گردد. شعر حالت رنگ و بوی خود را دارد و آن را بایـد مخـتص خـود او دانسـت و در تـرازوی سنجش با دیگر طنز پردازان نباید گذاشته شود. آن چه که ما به عنوان شعر طنـز بـا برچسـب ابوالقاسم حالت می شناسیم، یک معنی دارد و شعری کـه از طنـز پـرداز دیگـری مـی خـوانیم، معنای دیگری خواهد داشت. حالت، پند و اندرز را همچون دارویی بر پیکر بیمار اجتماع تزریق می کنـد. حالت، ابزار بسیار مهم طنز را به استخدام می گیرد تا ضمن بیان واقعیت ها و تجزیه و تحلیل مسایل گریبان گیر جامعه، بتواند پندها و انـدرزهای مـورد نظـر خـود را بـه گونه ای که مخاطب را خشمگین نکند، به شیوایی هرچه تمام تر بیان کند. باغبان سخت به کار خود اگر سست شود بـاغ خـالی زخـس و خـار نگـردد هرگـز منابع ۱. بیهقـی، ابوالفضــل محمـدبن حسـین، تـاریخ بیهقـی، شـرح و توضـیح، خلیل خطیـب رهبـــر، ج دوم مهتاب، ۱۳۸۶ . ۲. پلارد، آرتور، طنز، ترجمه سعید سعید پور، نشر مرکز، تهران، ۱۳۷۸. ۳. حافظ، خواجه شمس الدین محمد، دیوان حافظ، تصحیح الهی قمشه ای، سروش، ۱۳۶۷ . ۴. حالت، ابوالقاسم، بحرطویل های هدهد میرزا، انتشارات کتابخانه سنایی، تهران، ۱۳۶۸. ۵. دیوان خروس لاری، انتشارات کتابخانه سنایی، تهران. ۶. دیوان شوخ، چاپ دوم، تهران، انتشارات کتابخانه سنایی، ۱۳۶۸ . ۷. کلیات دیوان حالت، شرکت چاپ و انتشارات علمی، تهران، ۱۳۷۱ . ۸. خاقانی شـروانی، افضـل الـدین بـدیل ابـن علـی، دیـوان خاقـانی، تصـحیح سـجادی، زوار، ۱۳۶۸ . ۹. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، لوح فشرده ۱۰. زاکانی، عبید، دیوان عبید زاکانی، تصحیح پرویز اتابکی، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۳.
https://hamnava.ir/News/Code/34921
0 دیدگاه تایید شده