گروه : آرشیو
نام علیرضا نوین برای مردم تبریز نام آشنایی است. او از چهرههای مهم دوران دفاع مقدس بود و بعد ها یکی از شهردارانی بود که در روند توسعه تبریز نقش مهمی ایفا کرد. هرچند دوران مدیریت او همواره یکی از ادوار مورد بحث شهرداری تبریز بودهاست. با علیرضا نوین در تحریریه همنوا، به بهانه انتخابات پیش رو و درباره دوران شهرداریاش به گفتگو نشستیم.
تصویری که عموم مردم از علیرضا نوین در ذهن دارند شهردار تبریز است. در دوره شهرداری آقای دکتر نوین در تبریز برخی حواشی وجود داشت که هنوز هم حل نشده است. از جمله این که یک طیف مدیرانی در شهرداری حضور داشتند که بعدها این مدیران حاشیهها و مفاسدی هم داشتند، از جمله آقایان بحرا و عادلی. سوال این جاست که هدف شما از استفاده از این مدیران وارداتی چه بود و آیا شما قبول میکنید که فساد های امروز شهرداری تبریز ریشه در همان روال مدیریتی دارد؟
مردم بیشترشان مرا «سردار نوین» میشناسند و افتخارم هم این است که فرمانده من مردانی نظیر یاغچیان، باکری، شفیع زاده و تجلایی بودهاند. سال های متمادی در سپاه رئیس ستاد بودهام. در استان های اردبیل، زنجان و آذربایجان به لقب سردار نوین خطابم میکنند. دوران شهرداری چون آخرین پست من بودهاست شاید بیشتر ملموس باشد. اما در مورد مدیران میتوانم بگویم که در زمان من این مدیران چنین اجازهای را نداشتند و نمیتوانستند این فسادها را انجام دهند. این بستگی دارد که بعد از باز شدن سفره چگونه از آن مراقبت شود. مسئله اینجاست که در تخلف یک نفر، کسانی که زمینه سو استفاده را فراهم میکنند گناهکاران اصلی هستند و باید پاسخگو باشند. در دوران ما این زمینه وجود نداشت چون ما بیت المال را رها نکرده بودیم که هر کس هر کاری که میخواهد بکند. در دوران من آقای عادلی در سازمان ترافیک بود و بهرا شهردار منطقه یک. عادلی کارمند بیست و چند ساله بود و سابقه شهرداری داشت. داود بهرا با این که مدیر وارداتی بود ولی او را به عنوان دکترای حسابداری برای حسابرسی به شهرداری آوردهبودیم. بعدا چون وی توان اجرایی داشت به ایشان مدیریت دادیم. من یک ماه ونیم مانده به اتمام دوره مدیریتم، تسویه حساب را به آقای بهرا تحویل دادم و گفتم که تسویه حساب پایانی را انجام دهید و خود را به دانشگاه آزاد معرفی کنید. اما بعد از من؛ نمیدانم یا خود ایشان را شیطان گول میزند یا تعدادی از افراد -که اسمهایشان را به من گفتهاند- اصرار کردهاند که ایشان باید در این پست بمانند. دوباره به دانشگاه آزاد نامه نوشته شدهبود و درخواست میشود که ایشان را برگردانند. این طور نبود که در دوران ما بگیر و ببند و اختلاسهای آنچنانی باشد که در شبکه سراسری پخش شده و آبروی تبریز برود. در دوران خودمان در دستگاه نظارتی و بازرسی مراقب نیروهایمان بودیم. من با هرکسی که در دوران من آمدهبود -نه تنها آقای بهرا بلکه پنج نفر دیگر نیز- اتمام حجت کردم که شما با من آمده بودید و امروز پس از من ماندنتان در این جا معنایی ندارد. چند نفر نیز به حرفم گوش کردند و رفتند مثل آقای باغبان. ولی کسانی که ماندند یا شهردار بعد از من درخواست کردهاست یا خودشان حاضر به ترک مسئولیت نبودهاند. ممکن است در بسیاری از افراد زمینه تخلف و جرم باشد اما آنهایی که شرایط را فراهم کردهاند باید امرو مواخذه شوند.
یکی از کارهای مهم دوران شهرداری شما خط بیآرتی است. برخی میگویند که این امر به عنوان یک کار بدون کارشناسی است که بعضا هم باعث آسیبهای زیست محیطی به بافت طبیعی شهر شدهاست و قطع درختان شدهاست شما به عنوان عامل این پروژه چگونه از آن دفاع میکنید؟
اولا این که پروژههای این چنینی ابتدا در شورای عالی ترافیک در استان مطرح میشوند و بررسی میگردند، پس این طرح از جهت فنی بررسی شدهبود. همچنین در طرح جامع ترافیکی مطالعاتی شده بود که خروجی آن این طرح بود. این طرح در زمان کم و به طول 18 کیلومتر برای عموم شهروندان چه فقیر و چه ثروتمند ساختهشده. در زمستان بخاری و در تابستان کولر آن در دسترس همشهریان محترم است. البته ما ثبت کرده بودیم که بعد از راه اندازی مترو این مجموعه جمعآوری شود. که هنوز آن روز نرسیده که مترو ما به طور مناسب قابل استفاده باشد. برخی از اصناف ادعا میکردند که خطوط اتوبوسهای تندرو باعث کاهش رونق کسب وکار آنان شد. در حالی که برای منافع عمومی شهروندان ممکن است منافع فردی و شخصی برخی از افراد هم تضعیف شود. از خیابان قونقا تا نصف راه در مسیر این پروژه تعدادی درخت وجود داشت. درختهایی که عمرشان بالا بود جابجا شدند و به جای آنها شاید صد برابر درخت ایجاد شدهاست. امروز اکسیژن شهر تبریز را پارک دو هزار هکتاری عباس میرزا، پارک 300 هکتاری آرپا دره سی و پارک عینالی تامین خواهد کرد. درختان محدوده ذکر شده بیشتر تزیینی محسوب میشدند تا فضای سبز. این انصاف نیست که بگوییم این طرح مشکل زیست محیطی دارد. فکر میکنم در این مسیر روزانه بالای 500 هزار نفر مسافر تردد میکنند. پس سنگینی ترازو بیشتر در خدمت به مردم است. از کار های خیر دوران شهرداری من، شاید همین بی آرتی باشد.
میگویند در دوره آقای نوین سرانه محیط زیست پایین آمد. نظر شما چیست؟
در سال 84 که ما این سمت را تحویل گرفتیم بر اساس آمار مکتوب، فضای سبز در تبریز 8 مترمربع بود. وقتی من از این سمت خارج میشدم، حدود 16 مترمربع بود. ما پارک دوهزار هکتاری عباس میرزا و پارک 300 هکتاری آرپادره سی را اضافه کردیم. عینالی را از 70 هکتار به 300 هکتار رساندیم. بیش از صد پارک محلهای ایجاد کردیم. باغات لاله را تملک کرده و مانع ساختمان سازی در آن جا شده بودیم. جلوی از بین رفتن باغ های رواسان را گرفتیم. در خیابان ارم رو به روی بیمارستان عالی نسب پارک بزرگ جنگلی احداث کردیم. اینها همگی علامت و نشان این است که فضای سبز تبریز بیشتر شده بود. همه آمار ارقام ها هم به صورت مکتوب وجود دارند. در دوران ما تغییر کاربری باغات به مسکونی نشده است. یعنی مسئول ماده پنج هم استاندار بود. اگر پروژه ای هم تغییر کاربری داده که همه حساب شده است و این برنامه ها مربوط به مسکن شهرسازی است. پس این بحث ها به ما هیچ ارتباطی ندارد. من علی رغم این که این بحث را تکذیب می کنم، می گویم که یکی از افتخارات ما در آن دوران توسعه فضای سبز شهری است.
در پیشرفت عملکردی شما در خصوص زیرساختهای شهر، شورا کمکتان میکرد یا تیم مدیریتتان باعث پیشرفت پروژههای عمرانی شده بود؟
شورای دوم که دو سال با آنها همکاری داشتم یک سری التهاباتی داشت. من تا با شهرداری هماهنگ شوم یکسالی طول کشید. اما شورایی بود که من با 11 رای شهردار شدم. آن 11 رای برای من پشتوانه بزرگی بود و خوشبختانه فرصت خدمت به مردم برای من فراهم شد. منتها در شورای سوم بود که هم عمر شورا بیشتر شد و هم ما بر کار سوار بودیم. نقش شورا این است که طرحهای شهرداری را تصویب کنند و بر عملکردها نظارت کنند. واقعیت این بود که خود بنده بیشتر موتور این ماشین را استارت زدم. مثلا در شورا مرحله اول که من بیآرتی را مطرح کردم. گفتند نیاز نیست. گفتم میخواهیم اتوبوس بخریم گفتند نیاز نیست. مصوبات طرح ترافیکی جامع شهر، زمانبر بود. به فرض من میخواستم 100 دستگاه اتوبوس بخرم، شورا گفت 30 دستگاه اتوبوس بخر! یا در قضیه تلکابین برخلاف نظر من که مسیر بیشتری را در نظر داشتم، گفتند تا امامزاده پیش برود. از این اختلافها داشتیم ولی من با لطف خدا هم به جهت این که تجربه قبلی داشتم و هم به عنوان یک مدیر که گفته بودم به صورت جهادی کار خواهم کرد؛ فعالیت میکردم از طرفی انتظار مردم از من بالا بود. حتی اگر خاطرتان باشد ما مسیر 18 کیلومتری بیآرتی را در زمان کوتاهی احداث کردیم. یعنی خود مردم میگفتند ما ناباورانه شب میخوابیدیم و صبح میدیدیم که قسمتی از مسیر کار شده است. حتی به مزاح برخی ها به من میگفتند کاش شهرداری تمام کارهایش را با این سرعت انجام دهد. پس عامل اصلی خود «نوین» و تیمی که داشت، بودند. این تیم هم معاونتها بودند وهم شهردارها که کارهای اجرایی را انجام میدادند. من نمیخواهم بگویم درصد شورا در شهرداری چقدر بود ولی میتوانم بگویم که شورا به من اطمینان کردهبود و به من میدان فعالیت می داد. من هم همین را می خواستم. مقام معظم رهبری فرمودهاند که شهردار به عنوان سرباز و اعضای شورا هم همچون فرماندهان هستند که باید سربازشان را پشتیبانی و به او اعتماد کنند. خروجی کار ما هم آبروی اعضای شورا شد.
چرا مسیر توسعه شهر به طور ناگهانی متوقف شد؟
اولا این که من به صورت تخصصی درس این کار را خوانده بودم. دوم این که من به عنوان فرزند تبریز، نسبت به شهر تبریز یک عرق داشتم؛ من دینی به این شهر داشتم و باید آن را ادا می کردم؛برخلاف برخی مدیران که فقط برای رزومه میخواهند شهردار تبریز باشند. سوم این که یک فضای اعتماد بین ما و مردم بود. ما 150 کیلومتر مسیرگشایی کردهایم. مسیرگشایی هم راحت نیست. چون ما از خانههای مردم راه میسازیم. بالاخره هر کسی حق و حقوق خودش را می خواهد و زیاد هم می خواهد. خداوند عنایت کرده بود و مردم به ما اعتماد داشتند و کار را برای ما هموار میکرد. هم مردم را ثروتمند میشد و هم مسیر ایجاد شده میتوانست مشکل ترافیکی را حل کند. کوچه ایده لو دیگر یک خیابان تنگ نیست و خانهها در آن منطقه افزایش قیمت پیدا کردهاند. نکته مهم این بحث همان نگرش مدیران به شهر است. مثلا ما صندوق ذخیره ریالی ایجادکردهبودیم و تمام پروژههای مشارکتی درصدهایی داشتند مثل لاله پارک، تجارت جهانی، شهرک مبل، شهرک خودرو و ... اما بعد از من آنها را فروختند و امروز شهرداری با مشکلات گوناگونی حتی در پرداخت حقوق کارمندان رو به رو است. علت آن هم این است که صندوقی نمانده است. آن زمان لاله پارک را به مبلغ 80 میلیارد تومان فرختند که اگر تا الان مانده بود، در واقع بالای 500 میلیارد تومان بود. آنها را فروختند و درباره این که آن پولها کجا خرج شد باید مسئولین شورا و خود ناظران پاسخگوباشند. اگر امروز در میدان آذربایجان با آن افتضاح کاری میبینیم که 1200 شمع دفن شده است و خروجی آن هم اکنون به عنوان یک طرح فنی قابل قبول نیست، چه کسی برای این چنین چیزها پاسخگوست. بنابراین به نظر من دلیل توقف ناگهانی مسیر توسعه این بود که شهردار بعد از من توانی در تخصص مدیریت شهری نداشتند و البته شاید توان اجرایی داشتند ولی توان مدیریت نداشتند. من در شهر به عنوان یک فرد تبریزی میدیدم میدان چایی یک پروژه است که 120 سال به همان شکل مانده بود. نه سر و سامان دهندهای بود و نه یک اقدام عملی برای داخل چای شده بود؛ حتی سنگهایی که از دیواره چای ریخته بود را هم تعمیر نمیکردند. روی این طرح تصویب شده کار کردیم البته مثل الان نبود زیبا سازی داشت! چراغانی بود و هر روز آن جا را تمیز میکردند ولی امروز آن جا رها شده است، نه روشنایی درستی دارد و نه حتی از فضای سبز آن نگهداری میشود. بنابراین من خود نیاز به زیرساختها در شهر را درک کرده بودم. با این که شاید کار سختی بود و هیچ شهرداری وارد این جور کارها نمیشد. بعد از من شهردار تخصصی در رابطه با این کار نداشت و شورا هم بیست و یک نفر شده بود این هم بلایی بود! این که شورا با یازده نفر به تصمیمی برسد خیلی راحتتر و بهتراست تا با بیست و یک نفر. شورا یکدست و هماهنگ نبود. بعد هم بحثهای فساد در شورا آغاز شد و عملا هم شهر را وامدار کردند. وام برداشتند، تعدادی از پروژههای مشارکتی را فروختند و مقداری از درآمد ها هم صرف پروژه تبریز 2018 شد. در نهایت هم 4 سال به اتمام رسید و همین طور شهردار بعدی و اتفاقات دیگر. شهردار بعدی متخصص است و علم این کار را دارد اما حرف خودشان این است که کولهباری از بدهیها و مشکلات شهر و رکود محضی که در کشور ایجاد شده است، مانع از فعالیت درست می شود. این ها دست به دست می دهند تا توسعه تبریز تعطیل شود.
چرا در انتخابات شرکت میکنید؟
شما باید بگویید دستتان درد نکند که عافیت طلب نشده اید و من هم شکر کنم که امروز افرادی هستند که اهمیت میدهند! هرعرصه ای که بوی خدمت بدهد، من آن جا هستم. فرقی هم نمیکند چه اجرایی باشد چه قانونگذاری و حتی امروزه آقای رئیسی به من بگوید شما بیایید در فلان جا برای تکریم ارباب رجوع فلان کار را بکنید، قطعا من در آن جا هم حاضر می شوم. مردم که ولی نعمت ما هستند. در هر عرصهای هرچه از دستم بربیاید، در آن جا اعلام آمادگی و خدمت میکنم. من امروز از این گلهمندم که برخی از کاردانان و کسانی که میتوانند برای کشور مفید باشند، به حاشیه کشیدهشده و بیتفاوت شدهاند. عهد ما با شهدا و انقلاب و امام راحل این نبود که خیلی زود خودمان را بازنشسته کنیم و عقب بکشیم. ما امروز باید در صحنه حاضر باشیم. من امروز به خاطر وظیفهای که در جهت حفظ انقلاب و نظام و تکریم مردم دارم، در انتخابات حاضر شدهام. من اگرببینم که در حوزه تبریز، اسکو و آذرشهر افرادی هستند که برای حضور در مجلس به بهترین و عالیترین وجه انرژی و برنامه خواهند داشت و کارشان فقط این خواهد بود؛ قطعا من میدان را به آنها واگذار میکنم تا خودم در عرصه دیگری خدمت کنم. من امروز متاسفم برای شهرم که افرادی آمدهاند و میخواهند با چه کارهایی مردم را فریب دهند. من در مقابل چنین افرادی باید حاضر شوم و بگویم ما هم هستیم. فردا روزی متدینین و انقلابی ها نگویند که صحنه خالی است. اگر نیاییم این نقد به ما وارد می شود که پس عهد شما با سرداران انقلاب چه بود. بعد از اتمام جنگ حضرت امام (ره) بیانیهای به سپاه پاسداران دادند که همچنان پای انقلاب در صحنه بمانید. احساس میکنم در مجلسی کسی را در شان و قواره تبریز نداریم و یا شرکت نکردهاند. برخی «لومپنها» با انتساب به این و آن و هنرپیشگی رای جمعمیکنند. اجازه نخواهیم داد که تبریز کوچک شود و از طرف مردم این حوزه افرادی در آن صندلیها بنشینند که سرافکنده شویم. این جا تبریز است. به نماینده های گذشته خود نگاهی بیندازیم که انسان های بزرگی بودند و در رژیم قبلی معمول این بود که با سخنرانی کردن نمایندههای تبریزی، موتور نمایندههای شهرهای دیگر هم روشن می شد. در این دوره هم امیدواریم که شاهد مجلسی متفاوت و نو و پوستاندازی شده باشیم. مجلسی که 6 نماینده تبریز، اسکو و آذرشهر، نمایندگان انقلابی و جهادی باشند، و فقط به مردم فکر کنند نه به جیب خود. نماینده مجلس باید به تمامی لوایح و طرحها مسلط باشد و با تسلط رای دهد. با شفافسازی مردم از آرای نمایندگان آگاه باشند. امیدواریم مجلس بعدی فقط برای مردم کار کند و از خنثی بودن فعلی خارج شود.
گویا از چینش فعلی نمایندگان مجلس راضی نیستید؟
مجلس چند دوره است که کوچک شده، هم نمایندگانش و هم از لحاظ بعد مدیریتی. امروز جلسه نقد نمایندگان فعلی نیست اما اگر روزی برسد که با حضور این افراد جلسه نقدی داشته باشیم میتوانیم به خوبی آن ها را نقد کنیم تا مشخص شود که از چینش فعلی نمایندگان، تبریز چه ضررهایی برده است.
با توجه به وضعیت فعلی مملکت، گمان میکنید اکثریت نمایندگان مجلس آینده از چه جناحی باشند؟ مشارکت چطور خواهد بود؟
من به عنوان یک نیمه فعال سیاسی امیدوارم یک چهارم مجلس از جوانان باشد که انرژی دارند و به قول رهبر انقلاب صاحبان جرات و شجاعتند. قطعا 25 درصد هم از نمایندگان قبل خواهند بود که محبوبند. اما 50 درصد بقیه کسانی خواهند بود که کارنامه و عملکرد دارند. سرمایهشان صداقت با مردم و پاکدستی است. کسانی هستند که مردم کارنامه خوبی از آنها به یاد دارند. امیدوارم که شاهد حضور حداکثری باشیم هرچند چه کنیم که مردم را اذیت کردهاند و اعتماد مردم کم شده. این گلایهها همه حق است. اما به مردم میگویم قهر کردن راه حل نیست. مردم باید از انقلاب و نظام خودشان حفاظت کنند و در این رویداد مردم سالاری نقش ایفا کنند. چرا که سرنوشت چهارساله کشور به دست مجلس است. اگر ما قهر کنیم به هر حال 290 نفری به مجلس خواهند رفت. چه بهتر که حاضر باشیم با رای خودمان بهترینها را انتخاب کنیم. افراد را باید خوب بررسی کنیم . امیدوارم که مردم فریب وعدههای تبلیغاتی را نخورند. آینده چهارساله را به دست کسانی بدهیم که امین مردمند. امروز از بعضیها میشنویم که میگویند: نمیگذارند ما کار کنیم. چه کسی نمیگذارد؟ اگر نمیگذارند چرا وارد گود میشوید و شعار می دهید؟ اینها همان کسانی هستند که خیانتشان مشخص است.
مجلس فعلی به گونهای است که گویا قبیلهگرایی شدت دارد. شما در انتخابات دوره قبل به طور مستقل حضور داشتید، در انتخابات پیش رو چطور حاضر خواهید شد؟
تا زمانی که احزاب به معنی واقعی وجود ندارد این بحث جناحگرایی فقط یک ابزار است. اگر حزب واقعا وجود داشت، دارای برنامه بود. از طرفی کسی هم که از طرف حزب شرکت میکرد پاسخگو بود. ما حزب نداریم فقط در یک ماه منتهی به انتخابات این کارها شروع میشود و لیستها ارائه میشوند. من نه تنها در دوره قبل که در مجلس هفتم نیز نمیخواستم وکیلالدوله باشم. کسی که بخواهد وکیلالمله باشد باید با عقل در سمت منافع مردم باشد و با جرائت دفاع کند. من به عنوان یک فرد انقلابی و ولایی در دفاع از انقلاب و نظام خواهم بود و هرجا که خدمتی برای مردم باشد از آن لایحه و طرح دفاع خواهم کرد. این که امروز توجیه کنیم که اکثریت مجلس مخالف بودند و کاری نتوانستیم بکنیم یک توجیه است. در بحث گرانی و فسادهای اقتصادی، در بحث دلار جهانگیری و... وظیفه اصلی مجلس نظارت و تحقیق بود. شائبه این است که برخی نمایندگان برای منافع خود پشت صحنه فعالیت میکردند. اما همان تعداد محدود هم میتوانستند کارهای زیادی بکنند. مردم باید مطالبهگر باشند. همین که برخی نمایندگان بگویند ما در مجلس در اقلیت بودیم و به این طریق از پاسخگویی خلاص میشوند. مثلا در قضیه بنزین از هرکس پرسیدیم گفت خبر نداشتیم. این حرف قابل قبول نیست. بحث استیضاح وزیر نفت چرا یکباره منتفی شد؟ این مباحث باید روشن شود. کدام دستهای پشت پرده مانع از افشا میشود؟ برای من روشن کردن اذهان مردم یک وظیفه است. باید کاری کنیم که دست غارتگران ثروت مردم قطع شود.
مشکل مجلس فعلی را در چه میدانید؟
مشکل اصلی مجلس این است که رایها لیستی داده شده است. اگر حزبی رای داده بودیم میشد یقه کسی را گرفت. اما اکنون از هیچ کس نمیشود مطالبه کرد. در برابر انتقاد خواهند گفت که ما فقط لیست را پیشنهاد دادیم در این لیست ها هم عدهای با صرف هزینه و عدهای با توصیه حضور دارند. مجلس این دوره خنثی و محافظهکارانه بود. حتی بعضی از این نمایندگان هم در میدان دشمن بازی کردند. این برای همه ما یک هشدار است که ضمن حفظ همدلی و اتحاد، مراقب رفتار و سخنان خود باشیم.
اگر در مجلس حضور داشته باشید می خواهید در کدام کمیسیون فعالیت کنید؟
بر اساس تجربههایم درکمیسیون های دفاع، شورا و مسکن شهرسازی.
از کابینه دولت اگر قرار باشد وزیری استیضاح شود، کدام اولویت دارد؟
وزیر نفت به خاطر دروغ گفتن به مردم در نظر من اولیت دارد، این روش تجربهای می شود برای سایر وزرا که این راه را نروند. به وزیر کشور هم انتقادی دارم خصوصا در حوزه انتصاب فرمانداران و بخشداران.
از عملکرد کدام وزیر رضایت داشتید؟
برخی از وزرا کارهایشان روتین است و سیاسی نیستند و کار خودشان را در چارچوب بودجهای انجام میدهند. وزیر آموزش و پرورش، نیرو و حتی وزیر مسکن و شهرسازی که به نظر میرسد در حد خود تلاش میکنند.
اساسیترین مشکل کشور به نظر شما چیست؟
نباید این طور باشد که بگوییم ما مشکلات ریشه ای نداریم و هر مشکلی است در اجرا است و از سوی دیگر نباید ماستمالی کنیم. باید دوران سخت دفاع مقدس را به یاد بیاوریم که مانند امروز تحریم و تهدید داشتیم و از طرف دیگر موشکباران هم داشتیم. اما قدرتی که آن زمان بود یک اتحاد و وحدت بود و دوم پرهیز از حواشی ولی مهمتر این بود که در آن دوران از ژن برتر و دامادی و آقازادگی خبری نبود. یعنی مردم اعتماد داشتند به دولتمردان و کارگزاران، به مردم گفته میشود بنزین گران نمیشود ولی میشود، میگوییم گرانی بنزین اثری نخواهد گذاشت بعد میگوییم دیگر اثرگذاشته. پس دستگاه بازرسی و نظارتی چه میشود؟ علت اصلی به خودمان برمیگردد و مدیرانمان. هرچند که نمی شود نقش تحریم را نادیده گرفت. نسخه درمان این کار اقتصاد مقاومتی و مدیریت جهادی است که مقام معظم رهبری هرساله با نام نهادن بر سالها، راه را مشخص میکنند.
برای نسل سوم انقلاب که شاید امروز تاثیرگذارتر از بقیه باشند تصویری که برجسته است شهردار نوین است شما کدام یک از این تصویرها را ترجیح میدهید، شهردار یا سردار؟
من افتخار می کنم که در لشکر 32 عاشورا دوستانی که با من بوده اند امروز سردار قاسم سلیمانی ها بودند یا سردار سلامی با این که از نسل هایی هستند که بعد از ما به سپاه آمده اند ولی با آن ها هم ارتباط داریم و من هم دوست دارم که سردار نوین باشم. همه میتوانند دکتری بگیرند چنان که من هم دکتری دارم ولی معدود افرادی می توانند سردار بشوند، و این افتخاری است هم برای من و نسل جوان هم می دانند که من خانواده شهیدم و در مساجد هم می گویم که مرا سردار نوین معرفی کنند و اگر فرصتی نبوده که ما با نسل جوان باشیم این موضوع مشکل ما است که باید برطرف شود.
نظرتان درباره شفافیت مالی چیست؟
من قبلا هم یکبار لیست اموال خود را اعلام کردهبودم. سه تا آپارتمان دارم که خودم و دختر و پسرم در آنها زندگی میکنیم. بازنشسته سپاهم که فیش حقوقیم با احتساب جانبازی و سرداری و دکتری 6 میلیون است. البته یک قبر در وادی رحمت هم دارم.
https://hamnava.ir/News/Code/39199
0 دیدگاه تایید شده