گروه : فرهنگی
همنوا_ مهدی نعلبندی
شیخ محمد خیابانی در چند جبهه جنگید. با روس و انگلیس و استبداد و عثمانی. او با اشغال و استبداد جنگید و تجدد را راه انداخت. آزادیستان راه انداخت تا نه روس و نه بریتانیا و عثمانی نتوانند تبریز را بدوزند به قفقاز. او میرزا علی ثقهالاسلام را بر سر دار میدید و میخواست هم میرزا باشد و هم ستارخان.
آزادیستان و حزب دموکرات، دو پاشنه آشیل خیابانی بودند. ما در مطالعه مشروطه یک نام را از یاد نیبریم. نریمان نریمانف. خیابانی را باید در روزگاری دید که تهران بند را به آب داده و کوچگ جنگلی در گیلان و پسیان در خراسان برای استقلال در تلاشند تا ایرانی کوچک و آرمانی بسازند. و همه یک جیز را میگویند که "آذربایجان جزو لاینفک خاک ایران است." این شبهه در مورد همه این آزادیخواهان هست که چرا مسلح شدند بر علیه حکومت مرکزی در روزگاری که دنیا در آتش جنگ اول میسوخت. به جای ایرانهای کوچک ضعیف یک تهران باید میبود که نبود.
این سخن شیخ است: " با وجود این که چندین میلیون قشون بیگانه در چهار سمت کشور سوئیس مستقر بود کوچکترین تخطی به خاک این کشور به عمل نیامد ولی چرا هر دسته لجام گسیختهای وارد ایران میشد؟ زیرا ملت ایران اظهار وجود نمیکرد. اراده نداشت. بیان رأی و عقیده نمینمود. شما بیایید اراده کنید ایران مال ایرانیان است و آنگاه ببینید که هیچ قوه گستاخ و حدنشناسی پیدا نمیشود که به خاک ایران تجاوز نماید."
پاسخ مشخص است شیخ!
این ملت دو بار گزیده شد. این ملت، یک بار در جنگهای ایران و روس با فتوای مجتهدین آمد پای کار و عباس میرزایش را به مشهد نرسیده زهر خوراندند و هفده شهرش را روس برد. و این ملت باز در مشروطه آمد پای کار و شهید داد و مراجع از نجف و سامرا آستین بالا زدند، و دست آخر یپرم در تهران شیخ را کشید بالای دار و به جای قانون و حقوق اساسی، فوقول و صابون معطر و سیگارت تحویل ایران دادند. ملت، چشمش ترسید.
و این نیز از شیخ است: "آزادیخواهان برضد دولتی قیام کردهاند که به پشتیبانی بیگانگان میخواهد در سراسر ایران یک رژیم علنی استبداد و ارتجاع تأسیس کند و ما به هر قیمتی که تمام شود باید ایران را آزاد کنیم و این دوره مشئوم و این دوره ادبار و فلاکت را که اتابکها را قابل تمنا ساخته، خاتمه دهیم."
شیخ بر وثوقالدوله برآشفت و نیز بر دارالسلطنهای در تهران که میخواست ایران را به روس و انگلیس بفروشد. و با عثمانی پنجه در پنجه شد و زندانی آنانی که تبریز را گرفتند. میدید که عثمانی در قفقاز جمهوری میسازد. آذربایجان را کرد آزادیستان تا بر راه ثقهالاسلام رفتهباشد. او در برزخ استقلال و تجزیه به پراگماتیسم پناه آورد. چرا؟! چون پولتیک را به قدر میرزای سر به دار نمیشناخت.
خداوند بیامرزاد این شیخ شهید راه استقلال و آزادی ایران را.
https://hamnava.ir/News/Code/1098879
0 دیدگاه تایید شده