
همنوا | فرشید باغشمال
کمک رسانی در بحران، تنها به ارسال آذوقه و تجهیزات و نیروی امدادی نیست؛ در غالب اوقات، نفس همدلی و تسلی است که مهم است و از ابعاد اجتماعی و عاطفی یک حادثه دردناک حکایت می کند.
در بحرانهای طبیعی نظیر سیل و زلزله یا حوادثی نظیر انفجار بندر شهید رجایی، کشورهای دوست یا همسایه، با ارسال پیام تسلیت به مقامات حکومتی، از آمادگی خود برای کمک به مدیریت بحران خبر میدهند. کشوری که مبتلابه بحران شده، در بسیاری از مواقع، نیاز به چنین کمکهایی ندارد، اما مودت و همدلی، در عالم دیپلماسی هرگز فراموش نمیشود.
در میان شهرها نیز این همدلی صادق است. مثال برجسته آن، زلزله دی ماه 1382 بم بود. در آن دوره، به رغم اینکه شبکههای اجتماعی وجود نداشت و اینترنت نیز بسیار کند و تازهکار بود، به فاصله یکی روز از حادثه، در تبریز غوغا بود. از صفهای دو کیلومتری اهدای خون گرفته، تا فعالیت گروههای مردمی، تیمهای داوطلب امدادی، ایستگاههای جمعآوری کمکهای مردمی و ...
22 سال از آن ماجرا میگذرد. بندرشهید رجایی در بندرعباس، دو روز است که در آتش میشود. انفجار، صدها مصدوم و دهها کشته، برجا گذاشته است. بخش عمدهای از واردات کشور، از مبدا این بندر وارد شهرهای مختلف میشود. با این حال، بازخورد آنچنانی از حس هممیهنی و وفاق در تبریز محسوس نیست. اعلام آمادگی نهادهایی نظیر انتقال خون، علوم پزشکی، آتشنشانی، هلالاحمر و ... حداقل کاری است که در چنین مواقعی میتواند حس همبستگی و همدلی را در ساحت ملی برانگیزد. پیام تسلیت و همدلی استاندار نیز جای خود دارد. اما چه اتفاقی افتاده که این همبستگی، در حد دو سه تا طرح اینستاگرامی باقی میماند و آن غوغای همدلی که در زلزله بم اتفاق افتاد، روی نمیدهد؟
برای پاسخ باید متوجه آن هایی باشیم که از تبریز و آذربایجان، غیریتسازی کرده و «بذر تجزیه ذهنی» را در افکار عمومی کاشتهاند. آنهایی که سالهاست به طبل قومگرایی میکوبند و به تفکیک روح آذربایجان از ایران مشغولند، و همچنین آنها که علیرغم مسئولیت حساس خود، تماشاچی این ماجراها هستند. هیچکس منکر نیست که فرهنگ بومی در هر یک از استانهای کشور باید گرامی داشته شود؛ ورزش، موسیقی، تئاتر، شعر و داستان، در میان شهرهای مختلف (که به غلط از این شهرها به «اقوام» یاد میشود) ضرورت زیست بانشاط و سازنده هر شهر است. اما هر یک از این شاخصها زمانی که در مقابل «هویت ملی» طراحی شوند، به مخدوششدن مفهوم «امر ملی» میانجامند؛ امری که متاسفانه مدتهاست در تبریز از فروغ گذشته خود فاصله گرفتهاست. سخن اخیر اردوغان که «تبریز قلمرو معنوی ماست» اگرچه گستاخانه است، اما ریشه در بمباران قومی در ساحتهای مختلف زندگی تبریزیها دارد.
جدا از ضرورت محدودسازی رویدادهای قومی و تفرقهافکن، تبریز نیاز مبرم به تسکینهای ملی و میهنی دارد؛ میزبانی رویدادهای ملی، بزرگداشت شخصیتهای برجسته آذربایجان در ساحت فرهنگ و هنر ایرانی، حضور تیمهای ورزشی ملی در تبریز و تبیین نقش آذربایجان در اعتلای زبان و ادبیات فارسی، میتواند بخشی از این تسکینها باشد.
https://hamnava.ir/News/Code/7641222
0 دیدگاه تایید شده