گروه : سیاسی

به گزارش همنوا؛
روز چهارشنبه ۱۴ آذر
امروز معلوم شد که غلامرضا خان دیروز حرکت نکرده، امروز با طیاره رفته است. غلامرضاخان نیم دانگ از قریه ابمیشجه را فروخته است به علی خان نوکر خودشان که از اهالی همان قریه است. صبح علی خان آمد؛ پول را که سه هزار تومان بود داد و قباله مختصری که غلامرضاخان خود نوشته و به من سپرده بود گرفت. دو هزار و ششصد تومان را دادم میرزا علی اصغر توسط بانک به خودشان برساند. دویست تومان هم قبض به موعد عید داد. دویست تومان هم غلامرضاخان محل هایی معین نموده بود که باید مصرف بشود. آقای شهیدی که از علمای درجه اول شهر است، امروز صبح تشریف آوردند منزل ما با همراهی آقای شیخ علی لنکرانی. یک نفر شیخ پیر مردی است که در نجف ساکن است و در حیاطی که جزو مقبره مخصوص خانواده مجتهد است با اهل و عیال خود اقامت می نماید. مقبره محتاج تعمیر بود. یکصد و پنجاه دینار (ليره عراق) آقای میرزا جواد آقا و حاجی میرزا محمد حسین آقا و نفیسه خانم صبيه مرحوم، شب جمعه سال گذشته که زیارت مشرف شده بودند خرج نموده، عمده تعمیرش به عمل آمد. مالک خانه شيخ على آمده است؛ قدری پول برای تعمیر مابقی و قدری هم برای خودش می خواهد؛ آنهایی که جا داشت تقاضاهای آقاشیخ علی را انجام بدهند، یعنی متمولین مجتهدی ها غالبا به طهران مسافرت نموده اند. آقا شیخ علی هم این عذرها را تلقی به قبول نمی کند. خداوند خودش درست بکند. فعلا آقا شیخ علی بر آقای شهیدی وارد است. قضیه شاخسی را آقای شهیدی به تفصيل نقل می کردند. چون خانه ایشان نزدیکی های محل حادثه واقع است؛ بیشتر اطلاع داشته ظاهرا چند نفر مقتول شده اند. سلمان طبال دسته که شغل عادی او لبو فروشی بوده است مقتول شده است. نمازش را آقای میرزا محمد امین که از علمای محله خیابان است، خوانده است. بنا به نقل ایشان، بعد از تیراندازی که اهالی دسته رو به فرار نهاده اند، دست و پای خود را گم کردهاند. خیلی ها کلاهشان و کفششان را جا گذاشته بوده اند؛ حتی نان که خریده بودند انداخته و فرار نموده اند. صبح در خیابان از این جور اشیاء دیده می شده است. دندان مصنوعی هم جزو اشیاء انداخته شده بوده است.
https://hamnava.ir/News/Code/1482823
0 دیدگاه تایید شده