گروه : آرشیو

کنسرت شهرام آبرومندآذر با «گروه سویدا» با عنوان «در پرده دل» چهارشنبه گذشته روی صحنه رفت تا هنردوستان تبریزی، بار دیگر پای اجرای خواننده نامآشنای شهرشان باشند.
به گزارش همنوا، «در پرده دل» در دو بخش اجرا شد. بخش نخست، در مایه اصفهان و بخش دوم، در شور و نوا. آبرومند، کار خود را با تصنیفی از شعر جاودانه سایه (نشود فاش کسی آنچه میان من و توست) در مایه اصفهان آغاز، و با پایان این تصنیف، ماهنی «سن منیم یاریمسان نازلی دلبرسن» را آغاز کرد. این ترانه، در گوش بیشتر اهالی موسیقی آذربایجان، یادآور اجرای «مرحوم بیوکآقای مراغهای» است.
بعد از دو تصنیف ایرانی و آذری، سهنوازی زیبای تار و کوزه و کمانچه آغاز شد. در چند سال اخیر، گروههای موسیقی ایرانی، به خوبی به ظرفیتهای زیبای ساز کوزه پی بردهاند. این ساز در ریتم کلی «در پرده دل» حضور پررنگ داشت؛ حتی پررنگتر از تنبک.
این سهنوازی، با آوازی روی شعر «خواجوی کرمانی» (ز لعلم ساغری در دِه که چون چشم تو سرمستم)، به تصنیف پایانی بخش اول رسید. آبرومند برای این تصنیف سنگتمام گذاشت و به خوبی توانست حق غزل زیبای «وحشیبافقی» (ای همنفسان، بودن وآسودن ما چیست؟) را ادا کند.
بخش دوم کنسرت، پس از یک تنفس 10 دقیقهای، بیشتر در حالوهوای شور و دشتی، آغاز شد.
آبرومندآذر کار خود را در بحش دوم با تصنیف (او را طَلَبم هر شب، شاید که ز در آید) آغاز کرد و در ادامه، تصنیفی با شعر عطار (ما ترک مقامات و کرامات گرفتيم) را خواند. با پایان این تصنیف، چهارمضراب تار و تنبک اجرا شد که تشویق حاضران را به همراه داشت.
آبرومندآذر بعد از این چهارمضراب زیبا، بار دیگر یک قطعه ترانه آذری اجرا کرد و بعد از آن نوبت به اجرای ماهنی ترکی «گلدی بهار» رسید.
کنسرت، بعد از دو اثر آذری، در آواز نوا (نالم همه دم که همدمی نیست مرا) ادامه یافت و سپس به تصنیفی از شعر مولانا (ای عاشقان ای عاشقان دیوانهام کو سلسله) رسید. این تصنیف، مطابق حالت سماعگونه شعر مولانا، بسیار پرشور و با تحرک بالا تنظیم شدهبود.
با پایان این تصنیف، آبرومند در سخنانی خاطرنشان کرد که قصد دارد کنسرت را با دو تصنیف خاطرانگیز به پایان برساند. او ابتدا تصنیف قدیمی «مرغ شب» خواند تا برای دقایقی یاد خوانندگان نسل طلایی موسیقی سنتی ایرانی در سالن زنده شود. «مرغ شب» بیش از هر خواننده دیگری با اجرای مرحوم بسطامی و خانم سیمابینا شناخته میشود، با این حال، آبرومندآذر سیاق منحصربهفرد خود را با اجرای متفاوتی از این تصنیف نشان داد.
پایانبخش برنامه نیز سرود ملی و میهنی «مهد عشق» بود. این اثر زیبا، در مایه دشتی، و ساختهوپرداخته یک گروه سرود است و در سالهای دور توسط یک گروه ساده کر اجرا شدهاست:
ایران ایران
مهد عشق و وادی خوبان
نامت بر زبان میدمد روحی به جسم و جان
رودهایت پر خروش دشت هایت لالهپوش
می خواند پیش سرو باد پیغام سروش
درنگی روی قطعات کلی «در پرده دل» نشان میدهد که خواننده و آهنگساز، تلاش قابلتقدیری در تلفیق زبانی داشتند و به خوبی توانستند تعلقخاطر خود به زبان مادری و فولکور آذری را در یک اثر ایرانی نشان دهند.
سازبندیهای متنوع و ایجاد دیالوگهای زیبا بین تار، کمانچه و کوزه، حکایت از این داشت که «در پرده دل» توجه خاصی روی شخصیت ساز داشته و سعی کرده بعد از هر قطعه پرحجم، گفتگوهای ساده و دلنشین بین دو یا سه ساز برقرار کند.
با تمام زیباییهای اثر، لازم است یکی دو نکته مدیریت اجرایی کنسرت را هم یادآور شویم.
تاخیر در اجرای برنامههای فرهنگی و هنری، تازگی ندارد. اما وقتی این تاخیر، به یک ساعت برسد، طبیعی است که هم تماشاگر خسته میشود و هم محتوای اجرا دستخوش شتاب و اضطراب میشود. چنانکه خود خواننده نیز در بخشی از کنسرت اشاره کرد که یکی دو قطعه از کنسرت، به خاطر تاخیر، اجرا نمیشود.
نبود بروشور، کاستی همیشگی کنسرتهای موسیقی سنتی در تبریز است. چه خوب میشد اگر قطعات کنسرت در بروشورهایی چاپ و توزیع میشد، تا مخاطب بداند بخشهای مختلف اجرا، با شعر چه کسی و در چه دستگاهی اجرا میشود.
فرهاد مکاری، مجری جوان و خوشصدای کنسرت، سابقه اجراهای خوب را در کارنامه خود دارد و با صدای گرم و محفوظات خوبی که دارد میتواند مجری آتیهداری برای کنسرتهای بزرگ تبریز باشد. البته جا داشت مکاری در مورد خاموشکردن تلفنهمراه و پرهیز از فیلمبرداری، به تماشاگران تذکر دهد.
متاسفانه «در پرده دل» از سیستم صدابرداری و پخش صوتی، قدری آسیب دید. در برخی قطعات، صدای خواننده، درجه بالاتری از صدای سازها داشت و در عوض صدای همخوان، به سختی به گوش میرسد. البته این مشکل، در بخش دوم برنامه تا حدودی اصلاح شد.
آبرومندآذر، در دو نوبت، این طور گلایه کرد که انتظار داشته، استقبال بهتری از این کنسرت میشد. گلایه او دردمندانه و کاملاً بهحق است. برگزاری کنسرت در تبریز، از نظر مالی، به هیچوجه مقرونبهصرفه نیست. آبرومندآذر در سالهای اخیر، بارها و بارها اعلام کرده که دیگر هیچوقت در تبریز اجرا نمیدهد. هر بار، به خاطر تعلقخاطر به زادگاه و مردمهنردوست خود، بسیاری از منافع مادی را نادیده گرفته، و به نوعی با رفتن روی سن، عهدشکنی کردهاست. امیدواریم تبریز و آذربایجان، با هنرمندان خود مهربانتر از این باشد.
https://hamnava.ir/News/Code/27197
0 دیدگاه تایید شده