این تاکید بر اصالت و هویت، برای انسان امروز، انسانی که در وانفسای روزمرگی امروز، تعلقخاطری نسبت به زمان و مکان ندارد، برای انسانی که اهل عبور و فراموشی است، برای انسانی که اسیر دلبستگیهای سیال و زودگذر است، شاید بیمعنی باشد.
چهرههای برجسته تاریخ تبریز، با مجموعهای از تخصصهای علمی، ادبی، هنری، و در عین حال، با گلچینی از فضایل والای اخلاقی، بانی دورهای درخشان از تاریخ ایران اسلامی هستند. اگرچه امروزه، دستاوردهای علمی و صنعتی کشور، در مسیر رشد و ارتقا قرار گرفتهاست، اما باید اذعان کنیم، هر قدر در علوم فنی، پویا و پرشتاب بودهایم، در علوم انسانی، کارنامه خوبی از خود به جای نگذاشتهایم. بله، اگر معیارمان، مدارک دانشگاهی باشد، هر سال هزاران فارغالتحصیل با نمرههای عالی، از دانشگاهها فارغ میشوند، اما وقتی متون ارزشمند دینی و ادبی و فلسفی و اخلاقی، فاصله چشمگیر از واقعیتهای زندگی داشته باشند، چه فایده؟
تبریز قدیم، به ویژه در دهههای نخست قرن گذشته، خاستگاه بزرگمردانی بوده که دانش و فرزانگی را از سطر سطر اشعار و کتابها و روزنامهها، وارد مسیر و مرام زندگی کردهاند. اگر جز این بود، امروز قطعاً از آن مردان شریف و فاضل، نامی باقی نمانده بود.
باری، به یاد امیرخیزی افتادهایم و از این معلم دلسوز و خردمند، خواستهایم درس آگاهی و معرفت از نو بیاموزدمان. او که فرزند شایسته ایران و آذربایجان، و مرد اصالت و وفاداری است. امیرخیزی از نسل آن رادمردان و فرهیختگان تبریز قدیم است که امروز جز سطرهای غریب و تصاویر محو، نام و نشانی از ایشان نمییابیم. آنچه میخوانید، روزشمار زندگی پرفراز و نشیب شادروان استاد اسماعیل امیرخیزی است
یکی از مجموعههای خطی کتابخانه مجلس، کتابها یادداشتها و اسناد متعلق به اسماعیل امیرخیزی از شخصیتهای صدر مشروطه و از یاران ستارخان سردار ملی است که در سال ۱۳۴۹ توسط «آقای حاج خلیل مستوفی» به کتابخانه مجلس فروخته شده و اینک در این کتابخانه نگهداری میشود. غالب آثار خطی موجود در این مجموعه به دست صاحب آن (امیرخیزی) تألیف شده و در زمینه ادبیات و تاریخ است. در بیان اهمیت این مجموعه، ذکر این نکته بیفایده نیست که یکی از اعضای شورای عالی کتابخانه در نودمین جلسه شورای کتابخانه در مورخ 5/8/1349 پس از بازدید از آثار اسماعیل امیرخیزی اظهار داشت: «مجموعه گرانبهایی است و قیمت نمیتوان بر آن گذاشت.»
چکیده زندگی و آثار اسماعیل امیرخیزی را از یادداشتهای خودش برگرفته و مرور میکنیم:
19 آذر ۱۲۵۵ شمسی: اسماعيل بن محمدتقی تبریزی معروف به امیرخیزی متخلص به «هنر» و «امیرخیزی» در پنجم ذیالحجه ۱۲۹۴ قمری مطابق با نوزدهم آذر ۱۲۵۵ شمسی در محله امیرخیز تبریز دیده به جهان گشود.
1262: ورود به یکی از مکتبخانههای تبریز.
1265: ورود به مکتب سید حسین زنوزی، مهمترین مکتبخانه تبریز. اسماعیلِ 10 ساله، پس از تحصیل عربی و فارسی از مکتب فارغ گشت و در دکان بزازی پدرش مشغول به کار شد.
۱۲۸۲: در 27 سالگی به اتفاق یکی از دوستانش (آقای حیدرزاده) عازم مکه شد. امیرخیزی جوان تا این دوره، اسمی از مشروطه و مقتنه نشنیده بود. هنگام مراجعت از مکه، چند روزی در استانبول در دوره سلطنت سلطان عبدالحمید ثانی اقامت داشت. آنجا در حجره یکی از تجار تبریز، سخنانی راجع به مشروطیت و جمهوری شنید و نسبت به این امور آگاهی یافت که این، سرآغاز آشنایی او با مشروطیت و جمهوری بود. پس از بازگشت از مکه همچنان به تجارت مشغول شد. در این اثنا کتابهایی به دستش رسید و تا حدودی بر اطلاعاتش در این زمینه افزوده شد.
1284: امیرخیزی به مجمع آزادیخواهان تبریز پیوست و با طرفداران مشروطه ارتباط یافت. این مجمع با عنوان «تحریم کالاهای خارجی و ترویج کالاهای داخلی» جلسانی تشکیل میدادند که جوانان و افراد با نفوذ در آن شرکت داشتند. برخی از اعضای این مجمع با مشروطهخواهان در تهران مکاتبه داشتند و از تمام وقایع اعم از مهاجرت علما به شاه عبدالعظیم و قم، بستهشدن بازار و اجتماع در مساجد مطلع بودند. این جلسات تا زمان صدور فرمان مشروطه در تاریخ ۱۴ جمادی الاخر ۱۳۲۴ قمری ادامه داشت.
1287: به عنوان وکیل اردبیل، به انجمن ایالتی پیوست.
1288: به عنوان منشی و مشاور ستارخان سردار ملی شروع به کار کرد و موقع عزیمت ستارخان به تهران، همراه او بود.
1298: استخدام در وزارت فرهنگ و آغاز تدریس ادبیات در دبیرستان محمدیه (فردوسی امروز).
1299: طی حکمی، امیرخیزی به ریاست دبیرستان محمدیه منصوب شد و این سمت را به مدت۱۵ سال در اختیار داشت.
1314: پس از یک دوره موفق در مدیریت دبیرستان محمدیه، به عنوان مدیر دارالفنون منصوب شد.
1321: امیرخیزی، طی حکمی به عنوان رئیس اداره فرهنگ آذربایجان منصوب شد و تا سال ۱۳۳۳ بر این سمت باقی ماند.
1324: بازگشت به تهران و خدمت در سمت بازرس عالی وزارت فرهنگ
1325: امیرخیزی برای بار دوم به ریاست مدرسه دارالفنون منصوب شد.
1328: اسماعیل امیرخیزی پس از 30 سال خدمت فرهنگی و آموزشی، بازنشسته شد.
1344: اسماعیل امیرخیزی، چهره پرتلاش تاریخ و فرهنگ ایران، شامگاه چهارشنبه 27 بهمن 1344 مصادف با 25 شوال 1385 سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) در تهران درگذشت.
نگاهی به آثار و تالیفات امیرخیزی:
1) قیام آذربایجان و ستارخان: مهمترین تالیف امیرخیزی کتاب «قیام آذربایجان و ستارخان» است که در سال ۱۳۳۹ شمسی در تبریز چاپ شد. این کتاب، یک تاریخنگاری ارزشمند است در باب زندگی و مبارزات ستارخان و وقایع تبریز که بخش عمده آن به ماجراهای پس از صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس یکم تا پایان استبداد صغیر، اختصاص یافته است. فعالیت انجمن ایالتی تبریز، تکاپوهای سیاسی و نظامی ستارخان به همراه دیگر رهبران انقلاب مشروطه تبریز، مبارزات مسلحانه آزادیخواهان تبریز با قشون دولتی در تبریز و مناطق دیگر آذربایجان، پیروزی مشروطهخواهان، فتح تهران، شکست استبداد صغیر، تبعید محمدعلی شاه، تاسیس مجلس دوم و حوادث پس از آن تا واقعه پارک اتابک و سرنوشت ستارخان، فصول این کتاب را تشکیل میدهد.
2) اشعار: امیرخیزی قریحه شعری خوبی داشت و به «هنر» تخلص میکرد. از او اشعار متوسط و خوبی در دست است. این اشعار شامل چند بخش میشود:
الف) سرودههایی با عنوان «دیوان اشعار» که در دو دفتر تدوین شدهاست.
ب) دو دفتر با عنوان «اشعار متفرقه» که یک دفتر آن حاوی اشعاری است که در فاصله سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۲۹۸ شمسی سروده شده و امضای امیرخیزی ذیل برخی از اشعار وجود دارد.
ج) از امیرخیزی اشعار صحافینشده نیز باقی است که در دو پاکت با عنوان «اشعار متفرقه» نگهداری میشود. در این پاکتها، به جز اشعار خود امیرخیزی، تعدادی از سرودههای افراد دیگر نیز موجود است.
3) تصحیح سعدینامه یا بوستان: اولين نسخه چاپي بوستان سعدی در سال 1312 هجري شمسي در تبريز و توسط «اسماعيل اميرخيزي» منتشر شدهاست.
4) تصحیح گلستان سعدی: این مجموعه با ذکر نسخه بدل حواشی و تعلیقات که در پنج دفتر تنظیم شده است.
5) صحیح دیوان عنصری بلخی: آن طور که از بررسی مجموعه امیرخیزی مشخص است، او توجه خاصی به «عنصری بلخی» (شاعر نامآور قرن 4 هجری) داشتهاست. دیوان عنصری با حواشی، تعلیقات و تصحیح در چهار دفتر به همراه توضیح لغات و همچنین شرح حال عنصری با اَعلام و اسامی در آثار امیرخیزی به چشم میخورد.
6) نموذجالصرف: رساله لطیفی است در صرف به عربی تألیف «محسنبن محمد» معروف به «بالا مجتهد قراچهداغی تبریزی».
7) تاریخ ادبیات: این مجموعه در ۱۴ دفتر به شرح حال شاعران متأخر و تفسیر ویژگیهای سبکی دورههای مختلف ادبی میپردازد و دو دفتر آن نیز به نقد ادبی اختصاص دارد.
8) سفرنامه در دو دفتر: یادداشتهایی درباره سفرهایی که امیرخیزی با سیدحسن تقیزاده و حاج محمد نخجوانی در شهرهای مختلف ایران داشته است.
9) تاریخ مشروطه: یادداشتهایی که امیرخیزی درباره وقایع مشروطه نوشته و در یک دفتر تنظیم کرده است.
10) مقدمه شاهنامه ابومنصور: همراه با حواشی و توضیحات عالمانه
11) جُنگ اشعار متفرقه: این جنگ در دو دفتر و شامل ابیاتی از مشاهیر و غیرمشاهیر، مانند سعدی، حافظ، ملکالشعرای بهار، خرم قرهداغی، راغب اردبیلی، واقف خلخالی، همام تبریزی، اثیرالدین اومانی است. امیرخیزی در این دو دفتر ابیاتی را در موضوعات اخلاقی، اجتماعی، تربیتی مانند دستگیری احسان و آزادی، از شاعران مشهور و غیرمشهور آورده است.
12) یادداشتهای میرزا جواد ناطق: امیرخیزی در این دفتر، مطالبی را درباره وقایع دوره مشروطه از دفتر یادداشت مرحوم میرزا جواد ناطق جمعآوری کرده است.
13) یادداشتها: دستنوشتههای امیرخیزی به همراه اسناد سیاسی (چاپی و خطی)، وصیتنامه و نامههای فرزندانش که در یک پاکت جمع آوری شده است.
14) عکسها: ۶۸ قطعه عکس از شخصیتهای مشروطه و برخی از دوستان امیرخیزی در مجموعه او موجود است. مهمترین آنها عبارتند از ستارخان، سیدعبدالله بهبهانی، میرزا جواد ناطق، ثقةالاسلام، سیدحسن تقیزاده، ملکالمتکلمین، سیدمحمد طباطبایی، لیاخوف روسی، میرزا یحیی امام جمعه خونی، قوچعلیخان یکانی (از مجاهدین طریق مشروطیت) و ...
منبع: صبح تبریز، شماره 18، دی 1401
https://hamnava.ir/News/Code/9624064
0 دیدگاه تایید شده